با سه قسمت آخری که برای مینی سریال تاریخی حماسی FX Shōgun در پیش است، بدون شک از نظر باخت و باخت خیلی بیشتر پیش رو خواهیم داشت – اما مسیری بالقوه برای پیروزی نیز وجود دارد. اکنون که لرد یوشی توراناگا (هیرویوکی سانادا) قصد خود را برای پیشبرد دستورالعمل "آسمان زرشکی" خود اعلام کرده است، او به طور پیوسته ارتش خود را افزایش می دهد تا با مقاومت لرد ایشیدو مبارزه کند که می داند در اوزاکا منتظر او خواهد بود. تاکهیرو هیرا) نیروهای خودی. با این حال، پس از زلزله ویرانگر قسمت 5، توراناگا مردان کمتری را در پادگان خود دارد تا به او کمک کنند تا در جنگش بجنگد از آنچه که انتظارش را داشت - و در قسمت این هفته، "فصل هفتم: یک چوب زمان"، او تصمیم می گیرد به دنبال وفاداری باشد. از کسی که می تواند جریان آسمان زرشکی را در هفته های آینده تغییر دهد: برادر ناتنی خودش.
متحد بالقوه توراناگا برنامه های دیگری در قسمت 7 "شوگون" دارد
این بدان معنا نیست که دیدار مجدد توراناگا با برادر مذکور چیزی جز تنش نیست. به هر حال، این Shōgun است، جایی که مسیر موفقیت مطمئناً هموار نیست و به ندرت هموار پیش می رود. در حالی که توراناگا و بقیه گروه، از جمله بلکثورن (کازمو جارویس)، ماریکو (آنا ساوای)، یابوشیگه (تادانوبو آسانو)، هیروماتسو (توکوما نیشیئوکا) و پسر توراناگا، ناگاکادو (یوکی کورا)، در مه آلود منتظر ورود مهمان خود هستند. پهنه ای از جنگل، هیچ نشانه ای از اینکه این جلسه دقیقا چگونه پیش خواهد رفت وجود ندارد. این هفته، حتی توراناگا نشان داد که رمز اسرارآمیز بسیار کمتری نسبت به قسمتهای قبلی دارد - بهویژه به لطف فلاشبکهایی که «یک چوب زمان» برای یادآوری مدت زمان حضور او در این مبارزه به کار میبرد.
توراناگا در کودکی قبل از اینکه کاملاً برای درک مسئولیتهایی که به همراه داشت آماده شود، به قدرت رسید. اما او همچنین با عنوان "جنگ سالار پسر" شناخته می شد، که به معنای بر عهده گرفتن مسئولیت کمک به سپپوکوی دشمنش میزوگوچی پس از کسب پیروزی قابل توجه در اولین نبرد خود بود. در 46 سال بعد، موفقیت های توراناگا تبدیل به یک افسانه شد، اما همانطور که از ورود برادر ناتنی او ساکی نوبوتاتسو (ایتا اوکونو) می دانیم، توراناگا نه تنها نفوذ ناپذیرتر از آن چیزی است که اغلب به دنبال آن است، بلکه واقعیت های گذشته او بسیار کمتر پر زرق و برق و قهرمانانه است. حضور نوبوتاتسو در ایزو به گونه ای طراحی شده است که مجموعه را از جهات مختلف متزلزل کند و همچنین توراناگا را از بسیاری جهات انسانی کند و او را به یک غول کمتر و بیشتر به مردی با وزن و انتظارات بی پایان تبدیل کند.
نوبوتاتسو ممکن است در ابتدا خود را به عنوان متحدی مشتاق برای آرمان برادر ناتنی اش معرفی کند، اما مشخص شد که انگیزه های او در تضاد مستقیم با اهداف توراناگا است. شاید بعد از یک شام پرتنش - که در آن نوبوتاتسو قبلاً گروه را با داستانی شرم آور درباره زمان گروگان گرفتن توراناگا خوشحال کرده است - وقتی مشخص شد که نوبوتاتسو پیشنهاد ایشیدو را برای یک مکان آزاد پذیرفته است، چندان غافلگیرکننده نیست. در شورای رجنت (به یاد داشته باشید: پس از مرگ سوگیاما در هفته گذشته، آنها یکی دیگر از اعضای خود را حذف کردند.) او اینجا نیست تا به توراناگا در برنامه اش برای آسمان زرشکی بپیوندد. او اینجاست تا شخصاً ارباب متمرد را دستگیر کند و او و متحدانش را به اوزاکا برگرداند.
قابل درک است که پس از آن اوضاع در آجیرو کمی متشنج می شود، با ارتش نوبوتاتسو که مراقب توراناگا و پادگان او هستند تا زمانی که لرد تصمیم رسمی خود را در مورد تسلیم یا مقاومت بگیرد. حتی با وجود این تنشها، حداقل یک میانآهنگ لذتبخش وجود دارد که در آن یابوشیگه در چشمههای آب گرم محلی راحت میشود، در حالی که خانم فاحشهخانه محلی، جین (یوکو میاموتو) نیز از فرصت خود استفاده میکند و با پیشنهادی به توراناگا نزدیک میشود. بودجه یک منطقه چایخانه را تأمین می کند، بنابراین زنان نزاکت می توانند اساساً یک صنف شناخته شده تشکیل دهند. گرچه توراناگا در ابتدا «حواس پرتی بدیع» خود را در میان... هر چیز دیگری که پیش میآید رد میکند، بعداً دستور میدهد هکتارها زمین در ادو برای جین کنار گذاشته شود تا آنطور که صلاح میداند انجام دهد. البته، با توجه به آنچه بعداً در قسمت اتفاق می افتد، ژست سخاوتمندانه توراناگا ممکن است هرگز آشکار نشود.
ماریکو و بلکثورن در قسمت 7 «شوگان» تحت بررسی هستند
اگر فکر می کردید که روابط پیچیده بلکثورن و ماریکو این هفته به هر شکلی مهلت خواهد داشت، چیز دیگری در راه است. پویایی بین آنجین و مترجم پس از سفر هفته گذشته آنها به فاحشه خانه با تنش بیشتری همراه شده است و آنها همچنین توجه بیشتری را از سوی شوهر ماریکو، بونتارو (شینوسوکه آبه) به خود جلب کرده اند، که از توراناگا خواسته است تا این موضوع را بیان کند. افکار او در مورد وضعیت مسئله این است که هیچ مدرک مشخصی از زنا وجود ندارد که کسی بتواند به آن اشاره کند - و در حالی که بونتارو بیش از حد مصمم است که می خواهد سر بلکثورن را ادعا کند، وقتی با احتمال خیانت ماریکو مواجه می شود کمتر متقاعد می شود. توراناگا خاطرنشان می کند که اگر بونتارو معتقد است که هاتاموتو محبت همسرش را جلب کرده است، قانون اساساً حکم می کند که او باید سر ماریکو و همچنین سر بلکثورن را بگیرد.
با این حال، همانطور که از هفتههای قبل میدانیم، اگر ماریکو به معنای پیوستن به خانوادهاش باشد، به راحتی از مرگ استقبال میکند و معتقد است که او برای تمام مدت ازدواجش با بونتارو از این افتخار محروم شده است. به نظر می رسد که توراناگا اهمیت ادامه جنگ پدرش را در هفته گذشته به او یادآوری کرده باشد، اهمیت چندانی ندارد. او هنوز بر ذهنیت انتظار برای پایان خود نگه داشته است، که در پی آن مکالمه قبلی برای او یک رکود عجیب به نظر می رسد. در حالی که بونتارو با بیحسی اظهار میکند که نمیتواند با اطمینان همسرش را متهم به هیچ کار اشتباهی کند و سپس خود را بهانه میگیرد، توراناگا تصمیم میگیرد مستقیماً از ماریکو در مورد اینکه آیا او و بلکثورن صمیمی بودهاند سؤال کند.
اگرچه رشد شخصیت ماریکو در این هفته به طرز ناامیدکننده ای بی اثر است، اما همچنان صحنه ای بی سر و صدا قدرتمند بین ساوای و سانادا ایجاد می کند. از نظر توراناگا، ماریکو از طریق هر رابطهای که این دو داشتهاند، «اولویتهایش را اشتباه گرفته است» – جالب است که او در این لحظه به بلکثورن بهعنوان یک بربر اشاره میکند، شاید نشاندهنده این باشد که اتحاد آنها در زمینی متزلزلتر از آنچه ما تصور میکردیم است. توراناگا تاکید می کند: «ما یک چیز هستیم یا آن چیز» و سپس به ماریکو یک انتخاب ارائه می دهد: آیا او در مبارزه با دشمنان پدرش با او متحد است یا با بلکثورن متحد شده است؟ نه تنها این، او به او دستور می دهد که انتخاب کند، و قدرت خود را بر او به عنوان ارباب ابراز می کند. ماریکو با گریه وفاداری خود را به توراناگا ابراز میکند و اصرار میورزد که او فقط به او خدمت صادقانه کرده است - اما در زیر آن عذاب انتظار برای روزی نهفته است که او بتواند ادعای مرگ خود را بکند. او حتی یک خنجر را از داخل کوزوده خود هدیه می دهد و به او تقدیم می کند و از او التماس می کند که به "زندگی نفرین شده" خود پایان دهد. پاسخ توراناگا این است که تیغه را از دستانش بکوبد، قبل از اینکه از میان باران یخبندان دور شود. این بحث بین آنها هنوز حل نشده است، حتی اگر بازگشت به آن ممکن است در پی شگفتانگیزترین لحظه اپیزود تغییر کند.
(با بازگشت به بونتارو همه چیز، آیا واقعاً فکر می کنیم که او منتظر است تا سر بلکثورن را در میدان نبرد در حالی که قبلاً شمشیر را به گلوی طرف مقابل زده است، صبر کند؟ خوشبختانه، یابوشیگه قبل از اینکه هر اتفاقی بدتر بیفتد مداخله می کند - هرچند این به این دلیل است که او این روزها نقطه نرم تری برای آنجین دارد یا فقط می خواهد از سردردی که سر بریدن بلکثورن ایجاد می کند اجتناب کند.)
"Shōgun" قسمت 7 با یک باخت تکان دهنده به پایان می رسد
با نگاهی به گذشته، شاید همیشه باید انتظار داشتیم که اتفاق بدی برای ناگاکادو پسر جوان بی پروا توراناگا بیفتد. ناگاکادو حتی قبل از تصمیم ناگهانی خود برای شلیک زنجیر توپ هولناک به سمت مردان ایشیدو و کشتن نگهبان لرد نبارا جوزن (نوبویا شیماموتو) و چندین نفر دیگر وفادار به رقیب پدرش، نوعی درک سیاسی بیپرده و ساده لوحانه نشان داد که مستقیماً با حیلهگری توراناگا در تضاد است. بازی ظرافت ها وقتی تصمیم شوگان را در نظر می گیریم که این هفته بیشتر از گذشته توراناگا به ما نشان دهد، نابرابری است که سرنوشت نهایی ناگاکادو را به شکلی ویرانگرتر نشان می دهد. توراناگا اساساً از سر ناچاری و نبردهای خونین باید به یک استراتژیست ماهر تبدیل می شد. هرگز به ناگاکادو چنین مسئولیتی محول نشد، و بنابراین معتقد است که تنها ویژگی های مورد نیاز برای یک رهبر قدرتمند، توهمات عالی عظمت و نمایش بی رحمانه قدرت است.
طرز فکر ناگاکادو در این هفته از طریق گفتگوهای او با اومی (هیروتو کانای) در چشمهها و فوجی (موئکا هوشی) در جنگل، بهطور واضحتری در هم میآمیزد. در اولی، اومی مانند گذشته سوگواری میکند، قبل از اینکه مجبور شوند برای قدرت بیشتر چنگ بزنند و بتراشند، و وقتی نوبوتاتسو مبادله آنها را میشنود، به نظر میرسد که سخنانش در مورد در نظر گرفتن میراث شخصی هنگام انتخابهای سخت، با بیتوجهی او ثبت میشود. پسر خواهر یا برادر. در زمانی که ناگاکادو بعداً با فوجی روبرو میشود، اعتراف میکند که او باید در برابر توهینهای ایشیدو به توراناگا در قسمت 1 به جای شوهرش تادیوشی، خود را نشان میداد. ناگاکادو معمای جذاب یک شخصیت است، نوع مردی است که تصمیمی عجولانه می گیرد اما فقط زمانی که متقاعد شده باشد که به نفع او تمام می شود. این را با این واقعیت که توراناگا همه را - از جمله بلکثورن تحقیرکننده - را شوکه میکند، با موافقت با تسلیم شدن خود به نوبوتاتسو و بازگشت به اوزاکا در روز بعد، شوکه میکند، و این یک دستور العمل برای فاجعهای احمقانه است.
به اصطلاح به دست آوردن دست بالا به معنای گرفتن نوبوتاتسو در زمانی است که او در آسیب پذیرترین حالت خود قرار دارد. توراناگا در یک نمایش سخاوتمند - که از زمان خیانت نوبوتاتسو کمی تلخ شده است - توراناگا با سرفه پول (دقیقاً 12000 مونمه) را برای پرداخت هزینه کیکو (یوکا کوری) برای سرگرمی برادر ناتنیاش در هفته پرداخت کرده بود و نوبوتاتسو در حال ساخت است. بیشتر وقتش را با زن برجسته کیکو، به نوبه خود، در حال انجام مراحل تحمل ترجیحات بالش نوبوتاتسو است، حتی در حالی که او ابراز تمایل می کند که او را هفتمین همسر خود کند و برای او قصری برای خودش بسازد. زمانی که Nobutatsu کار را تمام می کند، کیکو پیشنهاد می کند چند آیتم را برای "تقویت" دور بعدی آنها ردیابی کند و خود را کمیاب کند. به نظر می رسد که او در مورد اتفاقات آینده آگاه شده است، اما زمانی که نوبوتاتسو عبایی به تن می کند - فقط با بیرون آمدن ناگاکادو از سایه ها مواجه می شود - به نظر می رسد کمتر متعجب شده و نسبت به این واقعیت که برادرزاده اش در حال "تلاش می کند" است. تا بالاخره مرد شوم."
پس از آن، بین ساموراییهای نوبوتاتسو و کسانی که به ناگاکادو وفادار هستند، شمشیر محو شدهای است، و در ابتدا به نظر میرسد که مبارزه قاطعانه یک طرفه خواهد بود. نوبوتاتسو به سختی از شمشیر ناگاکادو دوری میکند و به سختی از بریدگی شمشیر ناگاکادو عبور میکند، به حوض باغ در حیاط میرود، و نمیتواند پاهایش را در زیر آب بگذارد. ناگاکادو، به جز پیروزی قطعی در دستان اوست، تیغه خود را بلند می کند تا عمویش را یک بار برای همیشه از معادله خارج کند - اما همانطور که برای وارد کردن ضربه قاتل جلو می رود، روی صخره ای خیس می لغزد و سرش را تکان می دهد. در برابر دیگری ناگاکادو با توجه به طراحی صدای قاطع (و نسبتاً متلاطم) در این سکانس، دچار یک آسیب مرگبار شده است و تنها کاری که میتواند بکند این است که بمیرد، نفس نفس زدن به هوا و خفه شدن در خون خود در حالی که حوض به آرامی قرمز میشود.
در طول شوگون تا کنون، ما از این باور جهانی آگاه بودهایم که مرگ صرفاً مرحلهای دیگر از زندگی است، آخرین قطعه از پازلی که اغلب با پذیرش و نه غم و اندوه تعریف میشود. با این حال، همانطور که نوبوتاتسو بر روی بدن برادرزاده خود ایستاده است، تقریباً از این پایان ناامید شده است، به ما یادآوری می شود که لحظاتی وجود دارد که مرگ شکلی به همان اندازه تیره و تار به خود می گیرد، چیزی که هیچ افتخار و زیبایی ندارد. گاهی اوقات، مرگ فقط یک مسیر تنها در جنگل است - یا یک غرق شدن آرام در اعماق کم حوض.