منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

۳۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

داستان:

ده سال از مرگ شاهزاده سیریس و به تخت نشستن برادرش دیمون می‌گذرد. رنیرا تارگرین، وارث تاج و تخت، با پسر عموی خود لئونور ازدواج کرده و از او صاحب دو فرزند پسر به نام‌های جیسریس و لوسیس شده است. اما ازدواج آنها از روی اجبار بوده و هیچ عشقی بین آنها وجود ندارد. دیمون که از به تخت نشستن رنیرا ناامید شده، به دنبال یافتن راهی برای تصاحب تاج و تخت است.

در این قسمت، شاهد تنش‌های روزافزون بین رنیرا و همسرش، دیمون و رنیرا، و همچنین آلیسنت هایتاور، همسر دوم پادشاه و مادر ناتنی رنیرا هستیم. همچنین، شاهد ظهور شخصیت‌های جدیدی مانند میساندری، ندیمه و مشاور رنیرا، و کریستون کول، شوالیه گارد سلطنتی و معشوق رنیرا هستیم.

بازیگران:

  • مت اسمیت در نقش دیمون تارگرین
  • امیلی آلین در نقش رنیرا تارگرین
  • اولویا کوک در نقش آلیسنت هایتاور
  • اما دآرسی در نقش رنیرا تارگرین در سنین جوانی
  • هری کولت در نقش جیسریس تارگرین
  • ایوان میچل در نقش شاه ویسریس اول تارگرین
  • فابین فرانکل در نقش کریستون کول
  • سونویا میزونو در نقش میساندری
  • ریس ایفانز در نقش اتو هایتاور
  • بتانی آنتونیا در نقش لیدی لایول
  • فیبی کمپبل در نقش هلنا تارگرین
  • فیا سابان در نقش راینیس تارگرین
  • جفرسون هال در نقش باسلار تارگرین
  • متیو نیدهم در نقش لرد فرمانده جارویس
  • ابوبکر سلیم در نقش مصطفی
  • فردی فاکس در نقش لرد استیون تایرل
  • سایمون راسل بل در نقش هارولد وست
  • کلینتون لیبرتی در نقش سر پرستون وایس
  • گیل رانکین در نقش هارولد وست
  • جیمی کنا در نقش سر هارولد وست
  • آلفرد بروم در نقش سر هارولد وست
  • کیران بیو در نقش سر هارولد وست
  • تام بنت در نقش سر هارولد وست
  • تام تیلور در نقش سر هارولد وست

نقدها:

قسمت اول فصل دوم سریال خاندان اژدها با نقدهای مثبتی روبرو شده است. منتقدان از بازی بازیگران، کارگردانی و فضاسازی سریال تمجید کرده‌اند. همچنین، بسیاری از منتقدان معتقدند که این قسمت پایه‌ای قوی برای فصل دوم سریال بنا می‌کند و آنها را مشتاق قسمت‌های بعدی می‌کند.

برخی از نظرات منتقدان:

  • "قسمت اول فصل دوم سریال خاندان اژدها یک شروع قدرتمند و هیجان‌انگیز است که طرفداران را برای فصل دوم آماده می‌کند." - هالیوود ریپورتر [نشانی وب نامعتبر برداشته شد]
  • "این قسمت پر از تنش، دسیسه و شخصیت‌های جذاب است. من نمی‌توانم منتظر قسمت بعدی باشم!" - آی‌جی‌ان [نشانی وب نامعتبر برداشته شد]
  • "بازی بازیگران در این قسمت فوق‌العاده است، به خصوص مت اسمیت و امیلی آلین." - ورایتی [نشانی وب نامعتبر برداشته شد]
  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

فیلم "تاروت" (2024) توسط دو کارگردان به طور مشترک ساخته شده است:

اسپنسر کوهن: او یک فیلمساز بریتانیایی است که بیشتر به خاطر فیلم‌های ترسناک و هیجان‌انگیز خود شناخته می‌شود. از جمله کارهای برجسته او می‌توان به فیلم‌های "The Hole in the Ground" (2019) و "Resurrection" (2022) اشاره کرد.
آنا هالبرگ: او یک فیلمساز آمریکایی است که سابقه کارگردانی فیلم‌های کوتاه و موزیک ویدئو را دارد. "تاروت" اولین فیلم بلند او به عنوان کارگردان است.
آثار دیگر اسپنسر کوهن:

2019: The Hole in the Ground
2022: Resurrection
2013: Kill Your Friends
2011: I Am Breathing
2010: The End
آثار دیگر آنا هالبرگ:

2020: Seances (فیلم کوتاه)
2018: The Calling (فیلم کوتاه)
2017: And the Devil Makes Three (فیلم کوتاه)
2016: The Visitor (فیلم کوتاه)
2015: Tinder (موزیک ویدئو)
همانطور که مشاهده می‌کنید،  هر دو کارگردان سابقه کار در ژانر وحشت و تریلر را دارند.  این امر  تاثیر  خود را  بر  فضای  فیلم "تاروت"  گذاشته  و  آن را به  اثری  ترسناک  و  سرگرم‌کننده  تبدیل  کرده  است.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

فیلم‌ها و سریال‌های زیادی وجود دارند که می‌توانید در تعطیلات خود تماشا کنید، اما در اینجا چند مورد از پیشنهادات من آورده شده است:

  • اگر به دنبال خنده هستید:
    • فیلم: 21 Jump Street (2012), The Hangover (2009), Bridesmaids (2011), Monty Python and the Holy Grail (1975), Mean Girls (2004)
    • سریال: The Office (US), Parks and Recreation, Brooklyn Nine-Nine, Community, Arrested Development
  • اگر به دنبال چیزی هیجان‌انگیز هستید:
    • فیلم: The Dark Knight (2008), Inception (2010), The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring (2001), The Shawshank Redemption (1994), The Godfather (1972)
    • سریال: Breaking Bad, Game of Thrones, The Wire, Stranger Things, The Sopranos
  • اگر به دنبال چیزی احساسی هستید:
    • فیلم: The Shawshank Redemption (1994), The Green Mile (1999), Schindler's List (1993), Forrest Gump (1994), The Notebook (2004)
    • سریال: This Is Us, The Handmaid's Tale, Friday Night Lights, Parenthood, Bloodline
  • اگر به دنبال چیزی خلاقانه هستید:
    • فیلم: Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004), The Grand Budapest Hotel (2014), Inception (2010), Parasite (2019), The Matrix (1999)
    • سریال: Black Mirror, Fargo, Legion, Twin Peaks, Westworld

اینها فقط چند پیشنهاد هستند و فیلم ها و سریال های عالی دیگری نیز وجود دارند که می توانید در تعطیلات خود تماشا کنید. به علایق خود فکر کنید و چیزی را انتخاب کنید که فکر می کنید از آن لذت می برید. و البته، همیشه می توانید از دوستان و خانواده خود برای توصیه بپرسید."

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

House of the Dragon با داستان حماسی رقص اژدها، طرفداران خود را به وستروس باز می گرداند. درگیری بین دو مدعی تارگرین قول می دهد که خونین باشد زیرا اژدها با اژدها می جنگد، اما یکی از مهم ترین شخصیت ها اصلا تارگرین نیست. آلیسنت هایتاور (اولیویا کوک) نقش اصلی را در سریال به عنوان ملکه، مادر یک مدعی و یکی از رهبران سبزها بازی می کند. اگرچه داستان بر اساس آتش و خون جرج آر آر مارتین است، تغییرات زیادی این اقتباس را منحصر به فرد کرده است. یکی از موفق‌ترین تغییرات، اضافه شدن دوستی دوران کودکی بین رینیرا (اما دارسی) و آلیسنت است که تنظیمات جنگ قریب‌الوقوع را پیچیده‌تر می‌کند.

رابطه آلیسنت و رینیرا خانه اژدها را رنگ آمیزی کرده است، و با رفت و برگشت، مبارزه و جبران تا زمانی که عصبانیت بیش از حد عمیق شود، به کانون اصلی تبدیل شده است. این پویایی در طول فصل اول شکل می‌گیرد و به بخشی تعیین‌کننده از هر دو شخصیت تبدیل می‌شود، اما افراد بسیار بیشتری بر هر دو زن تأثیر می‌گذارند. رینیرا با پدرش ویسریس اول (پدی کانسیداین) پیوند عمیقی دارد، زیرا او نقش خود را به عنوان وارث خود حفظ می‌کند و با دیمون (مت اسمیت) که از ادعای او محافظت می‌کند، ازدواج می‌کند. پویایی آلیسنت و رینیرا مطمئناً به عنوان نشانه اولیه جنگ قابل توجه است، اما این مهم ترین رابطه ملکه در نمایش نیست. چندین شخصیت در آرک آلیسنت نقش مهمی ایفا می کنند - ویسریس، شوهرش، اتو (ریس ایفانس)، پدر دستکاری او، متحد وفادارش، کریستون کول (فابین فرانکل) و حتی جاسوس او، لریس استرانگ (متیو نیدهام) - اما تمایز مهم ترین رابطه آلیسنت به اگون دوم (تام گلین-کارنی)، پسر او که به دنبال حکومت بر وستروس است، می رسد.

قدرت آلیسنت در «خانه اژدها» از ایگون می آید
Alicent به عنوان یک فرد نسبتاً ناتوان معرفی می شود. اگرچه پدرش دست پادشاه است، اما او پسر دوم است که به او جایگاه کمتری در میان خانم ها می دهد. و House of the Dragon این واقعیت را برجسته می کند که زنان فرصت های کمی در وستروس دارند. آلیسنت که توسط پدرش به عنوان پیاده استفاده می شود، در ازدواجش با ویسریس حرفی ندارد و به عنوان ملکه، باید بی چون و چرا از پادشاه اطاعت کند. اگرچه ازدواج با ویسریس جایگاه او را بالا می برد، چیزی که واقعا به او قدرت می دهد تولد اولین پسرش است. تنها از طریق ایگون است که آلیسنت قدرت واقعی دارد. حتی پس از ازدواج با ویسریس، رینیرا تا زمان تولد اگون وارث بی چون و چرای اوست. وقتی لباس سبز او باعث تقسیم وستروس می شود، مردم مایلند از او پیروی کنند زیرا او نماینده شاهزاده جوان است. ایگون به عنوان پسر اول ویسریس، جنگ صلیبی آلیسنت را ممکن می کند.

اربابانی که از سبزها پیروی می کنند این کار را انجام می دهند زیرا آنها یک وارث مرد را ترجیح می دهند و از سنت آنها پیروی می کنند. در حالی که ایگون برای شرکت در سیاست بسیار جوان است، آلیسنت سبزها را رهبری می کند. در سرتاسر فصل 1، همان لردهایی که رینیرا را به دلیل یک زن رد می‌کنند، با آلیسنت ملاقات می‌کنند، زیرا او نماینده منافع ایگون است. او از ادعای پسرش حمایت می کند و در جلسه شورای کوچک شرکت می کند، جایی که آنها علیه رینیرا توطئه می کنند. آلیسنت به عنوان مادر پادشاه، حتی زمانی که دیگر ملکه نیست، موقعیتی قدرتمند دارد. زمانی که آلیسنت ازدواج کرد، وسیله ای برای به دست آوردن یک وارث مرد بود، اما او از تولد اگان در موقعیتی قدرتمند استفاده کرد، که تنها تا زمانی که ایگون اجازه دهد می تواند دوام بیاورد.

انگیزه انتخاب های آلیسنت عشق او به فرزندانش در «خانه اژدها» است.


رابطه Alicent و Aegon بسیار مهم است زیرا بر تصمیمات Alicent تأثیر می گذارد. این در مورد سایر فرزندان او نیز صدق می کند، اما ایگون، هلنا (فیا سابان)، ایموند (ایوان میچل) و دیرون (شاید) برای مادرشان بسیار مهم هستند. گاهی اوقات، آلیسنت بحث می کند که دعوا را رها کند، اما او برمی گردد زیرا برای فرزندانش می ترسد. زمانی که اتو King's Landing را ترک می‌کند، به آلیسنت می‌گوید که سلطنت رینیرا به معنای مرگ فرزندانش است، که او هرگز رها نمی‌کند. آلیسنت به دلیل عشق او به او و خواهران و برادرانش بر سر حکومت اگان قرار می گیرد. هر کاری که او انجام می دهد انگیزه اش برای محافظت از فرزندانش است. این امر نقش ایگان را در زندگی آلیسنت بالاتر از رینیرا قرار می دهد، درست همانطور که خود آلیسنت او را به دوست سابقش انتخاب می کند.

هدف آلیسنت فرزندانش را به مهمترین روابط زندگی او تبدیل می کند، اما حتی در بین آنها، اگون متفاوت است. او به عنوان مسن ترین و یک مرد، بهترین ادعای تخت آهنین را دارد که بخش مهمی از برنامه او برای محافظت از خانواده اش است. ایگون برای آلیسنکت بسیار مهمتر است زیرا او به او نیاز دارد. به همان اندازه که او همه فرزندانش را دوست دارد، اگون وسیله ای برای موفقیت او است و به او نقش مهم تری در زندگی اش می دهد.

"خانه اژدها" مبارزه آلیسنت برای کنترل پسرش را نشان می دهد

رابطه ایگون و آلیسنت بدون مشکل نیست و مشکل بودن کودک به این معنی است که او نیاز به توجه بیشتر مادرش دارد. برای اینکه ایگون نقش مورد نیازش را بازی کند، آلیسنت باید او را کنترل کند. در طول فصل 1، ایگون یک شخصیت وحشی است که آلیسنت باید سعی کند در او سلطنت کند. حتی وقتی او جوان است، او سعی می کند اهمیت موقعیت خود را به او بفهماند و بر اهمیت دفاع از برادرش تاکید کند و او را وادار به ازدواج کند. خواهرش برای بهتر ادعایش. ایگون نیاز به کژولینگ دارد و آلیسنت همیشه برای انجام این کار حاضر است. او حتی آموند و کول را به دنبال او می‌فرستد تا پس از شب فسق او را به قلعه برگردانند تا بتواند پس از مرگ ویسریس او را بر تخت سلطنت بنشاند.

آلیسنت دائماً تلاش می کند تا اگان را برای هدف خود کنترل کند و با تبدیل شدن به پادشاه، این کار سخت تر می شود. پایان فصل 1 درگیری بین آلیسنت و اتو را نشان می دهد که چه کسی پادشاه آنها را دستکاری می کند زیرا در حالی که هر دو می خواهند ایگون بر تخت پادشاهی بنشیند، ایده های متفاوتی درباره نحوه رهبری او دارند و هر دو می خواهند کسی باشند که در او زمزمه می کند. گوش. آلیسنت کسی است که او را به قلعه برمی گرداند و ثابت می کند که تلاش های او برای تأثیرگذاری بر پسرش به پایان نرسیده است. اما اگون به عنوان پادشاه، قدرت واقعی را در دست دارد و این سوال باقی می ماند که آلیسنت تا چه زمانی می تواند کنترل خود را حفظ کند. آلیسنت پسرش را دوست دارد و هر کاری برای او انجام می دهد، اما او همچنین راهی برای رسیدن به قدرت برای او است. بدون آگان، آلیسنت در موقعیتی که در آن قرار دارد نمی‌بود و ایگون را به مهم‌ترین چهره در زندگی آلیسنت تبدیل می‌کرد.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

انیمیشن "درون و بیرون 2" دنباله‌ای مورد انتظار بر انیمیشن محبوب "درون و بیرون" است که در سال 2015 اکران شد و مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. این انیمیشن که توسط پیکسار و والت دیزنی پیکچرز ساخته شده است، به دنیای درون ذهن رایلی اندرسون، دختر 11 ساله، سفر می‌کند و ما را با ماجراجویی‌های جدید و هیجان‌انگیز احساسات او همراه می‌کند.

در قسمت اول این انیمیشن، با 5 احساس اصلی رایلی یعنی شادی، غم، خشم، ترس و انزجار آشنا شدیم. این 5 شخصیت، در اتاق کنترل ذهن رایلی حضور داشتند و نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و رفتار او ایفا می‌کردند.

انتظار می‌رود که در "درون و بیرون 2" نیز شاهد حضور این 5 شخصیت باشیم، اما با توجه به اینکه رایلی در حال حاضر 13 ساله است،

احتمالاً شاهد تغییراتی در شخصیت و رفتار آنها خواهیم بود.

در ادامه، به معرفی مختصری از شخصیت‌های اصلی "درون و بیرون 2" می‌پردازیم:

رایلی اندرسون:

رایلی شخصیت اصلی داستان است که در حال حاضر 13 ساله شده است. او با چالش‌های جدیدی در زندگی خود مانند دوران نوجوانی،

نقل مکان به شهر جدید، شروع دبیرستان و تجربه اولین عشق خود روبرو خواهد شد. این چالش‌ها و تجربیات جدید، بدون شک بر روی احساسات رایلی تاثیر خواهند گذاشت و ما شاهد تعاملات جدید و جالبی بین آنها خواهیم بود.

شادی:

شادی شخصیتی شاداب، خوش‌بین و پرانرژی است که همیشه سعی می‌کند به رایلی کمک کند تا از زندگی لذت ببرد.

در قسمت اول، شادی نقش اصلی را در کنترل ذهن رایلی بر عهده داشت، اما با توجه به اینکه رایلی در حال ورود به دوران نوجوانی است،

احتمالاً شاهد تغییراتی در نقش و جایگاه او خواهیم بود.

غم:

غم شخصیتی غمگین، افسرده و گاه بی‌تفاوت است که در قسمت اول، نقش چندانی در کنترل ذهن رایلی نداشت.

با این حال، با توجه به اینکه دوران نوجوانی با چالش‌ها و سختی‌های بیشتری همراه است،

احتمالاً شاهد حضور پررنگ‌تر غم در "درون و بیرون 2" خواهیم بود.

خشم:

خشم شخصیتی تندخو، پرخاشگر و گاه بی‌رحم است که در قسمت اول، نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌های رایلی داشت.

با توجه به اینکه دوران نوجوانی با نوسانات خلقی و پرخاشگری بیشتر همراه است،

احتمالاً شاهد حضور پررنگ‌تر خشم در "درون و بیرون 2" خواهیم بود.

ترس:

ترس شخصیتی محتاط، ترسو و گاه وسواسی است که در قسمت اول، نقش مهمی در محافظت از رایلی در برابر خطرات داشت.

با توجه به اینکه رایلی در حال ورود به دنیای بزرگسالان است و با خطرات و چالش‌های جدیدی روبرو خواهد شد،

احتمالاً شاهد حضور پررنگ‌تر ترس در "درون و بیرون 2" خواهیم بود.

انزجار:

انزجار شخصیتی منزجر کننده، بدبین و گاه بداخلاق است که در قسمت اول، نقش مهمی در قضاوت رایلی در مورد افراد و موقعیت‌ها داشت.

با توجه به اینکه رایلی در حال ورود به دوران نوجوانی است و دیدگاه او نسبت به دنیای اطرافش تغییر خواهد کرد،

احتمالاً شاهد تغییراتی در شخصیت و رفتار انزجار خواهیم بود.

احساسات جدید:

علاوه بر 5 احساس اصلی، احتمالاً در "درون و بیرون 2" شاهد حضور احساسات جدیدی نیز خواهیم بود.

شاید احساساتی مانند خلاقیت، شجاعت، همدلی و کنجکاوی به دنیای رایلی اضافه شوند و نقش مهمی در داستان ایفا کنند.

حضور این احساسات جدید، می‌تواند به عمق و پیچیدگی داستان "درون و بیرون 2" بیافزاید و به مخاطبان در درک بهتر احساسات خود کمک کند.

**در پایان، انیمیشن "درون و بیرون 2" با شخصیت‌های جذاب و دوست‌داشتنی خود، می‌تواند تجربه‌ای لذت‌بخش و آموزنده را برای مخاط

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

فیلم "نگهبانان" (The Watchers) به کارگردانی ایشانا نایت شیامالان، در میان مخاطبان ایرانی نیز با واکنش‌های مختلفی روبرو شده است.

نکات مثبت:

فضاسازی و جلوه‌های ویژه: بسیاری از تماشاگران ایرانی فضاسازی وهم‌آلود و دلهره‌آور فیلم را تحسین کرده‌اند و از جلوه‌های ویژه خلاقانه آن برای خلق موجودات مرموز و القای حس ترس و دلهره در مخاطب تمجید کرده‌اند.
بازی بازیگران: بازی داکوتا فانینگ در نقش مینای وحشت‌زده و مصمم مورد تحسین بسیاری از تماشاگران ایرانی قرار گرفته است. دیگر بازیگران فیلم نیز به خوبی از عهده نقش‌های خود برآمده‌اند و به خلق فضایی باورپذیر و دلهره‌آور کمک کرده‌اند.
نکات منفی:

داستان و شخصیت‌ها: برخی از تماشاگران ایرانی داستان فیلم را ضعیف و کلیشه‌ای دانسته‌اند و شخصیت‌ها را غیرقابل‌باور و پرداخت نشده قلمداد کرده‌اند.
پیام فیلم: برخی از تماشاگران ایرانی معتقدند که پیام فیلم مبهم و آشفته است و به درستی به مخاطب منتقل نمی‌شود.

برخی از نظرات کاربران ایرانی در مورد فیلم:

"فضاسازی فیلم خیلی خوب بود و حس ترس و دلهره رو به خوبی به مخاطب منتقل می‌کرد."
"داستان فیلم ضعیف بود و شخصیت‌ها به طور کامل پرداخت نشده بودند."
"بازی داکوتا فانینگ در فیلم خیلی خوب بود و تونست حس ترس و اضطراب رو به خوبی به تصویر بکشه."
"پیام فیلم مبهم بود و به درستی متوجه نشدم که کارگردان می‌خواست چی بگه."
"در کل فیلم جالبی بود و از دیدنش پشیمون نیستم."
به نظر می‌رسد که "نگهبانان" فیلمی است که می‌تواند سلیقه‌های مختلف را به خود جلب کند. اگر به دنبال فیلمی هستید که شما را سرگرم کند و هیجان‌زده کند، تماشای این فیلم را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

میتوانید این فیلم زیبا را بصورت رایگان از رسانه کاران مووی دریافت کنید.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

سریال "بی گناه فرضی" (Presumed Innocent) محصول سال 2024، یک سریال جنایی و دراماتیک آمریکایی است که بر اساس رمانی به همین نام اثر اسکات توماس نوشته شده است.

این سریال به کارگردانی گرگ یایتانز و آن سوئیتسکی و با بازی جیک جیلنهال، روث نگا، بیل کمپ، پیتر سارسگارد، الیزابت مارول و نوما دومزونی ساخته شده است.

داستان سریال:

داستان این سریال در شهر شیکاگو اتفاق می‌افتد و حول محور "روری سابیتch" (با بازی جیک جیلنهال) می‌چرخد. سابیتch دادستان دلسوزی است که همکارش به قتل می‌رسد و او به عنوان مظنون اصلی پرونده شناخته می‌شود.

سابیتch در حالی که برای اثبات بی‌گناهی خود تلاش می‌کند، باید با رازهای تاریکی از گذشته‌ی خود و همکارانش روبرو شود. در این میان، همسرش "باربارا" (با بازی روث نگا) نیز که یک وکیل است، تمام تلاش خود را برای کمک به او به کار می‌گیرد.

جزئیات بیشتر:

  • این سریال در 8 قسمت یک ساعته پخش شده است.
  • منتقدان از بازی جیک جیلنهال و فضاسازی دلهره‌آور سریال تعریف کرده‌اند.
  • برخی از منتقدان معتقدند که سریال به اندازه رمان موفق نبوده است.

اگر به دنبال یک سریال جنایی دراماتیک با بازی‌های قوی هستید، "بی گناه فرضی" می‌تواند انتخاب مناسبی برای شما باشد.

نکات تکمیلی:

  • این سریال با نام "اصل برائت" نیز در ایران شناخته می‌شود.
  • می‌توانید این سریال را با زیرنویس فارسی در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا تماشا کنید.

امیدوارم این اطلاعات مفید بوده باشد.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

انیمیشن بلند دیزنی/پیکسار در سال 2015، "Inside Out" با بازیگری کمدین امی پولر به عنوان صدای احساس شادی، ساکن در ذهن دختر 11 ساله رایلی اندرسن. شادی در کنار احساسات ترس، انزجار و خشم وجود دارد، اما وقتی غم (با صدای فیلیس اسمیت) به عنوان یکی از احساسات جدید رایلی معرفی می شود، همه چیز پیچیده می شود. در طول فیلم اول، جوی سعی می کند غم را مهار کند و رایلی را برای همیشه شاد نگه دارد تا اینکه در پایان به اهمیت غم و نقش آن پی می برد.
«Inside Out» در گیشه یک عزیز منتقد با حسن نیت بود که به ناچار دیزنی را با ساخت دنباله‌ای در سال 2024 با عنوان مناسب «Inside Out 2» از این موفقیت سوق داد. با این حال، این دنباله نسبت به اکثر دنباله‌های پول نقد پیکسار (ما به شما نگاه می‌کنیم، «دریافت دوری») حق وجود بیشتری دارد، زیرا رایلی (با صداپیشگی کنزینگتون تالمن، جایگزین کیتلین دیاس اصلی) را دنبال می‌کند. و تا بلوغ بالغ می شود، بنابراین احساسات بیشتری – و در نتیجه پیچیده تر – به دست می آورد.

این احساسات عبارتند از: اضطراب (مایا هاوک)، خجالت (پل والتر هاوزر)، حسادت (آیو ادبیری) و انوی (آدل اگزارچوپولوس). در نهایت اضطراب ذهن رایلی را فرا می گیرد و شروع به تغییر اشتباه باورهای اصلی رایلی به سمت بدتر می کند. جوی و دیگران باید بار دیگر در ذهن رایلی سفر کنند تا او را از دسیسه های اضطراب نجات دهند. در پایان برای رایلی و احساسات موجود در او چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا با ورود رایلی به بزرگسالی، نکاتی در مورد ادامه احتمالی وجود دارد؟ برای یافتن مطالعه را ادامه دهید.
آنچه باید در مورد طرح Inside Out 2 به خاطر بسپارید
«Inside Out 2» یک سال پس از پایان فیلم اول آغاز می‌شود و رایلی - که اکنون 13 سال دارد - به سانفرانسیسکو عادت کرده است. او همچنین دو دوست صمیمی جدید دارد، بری (سمیه نورالدین گرین) و گریس (گریس لو) که همگی برای تابستان با هم به یک کمپ هاکی می روند. در همین حال، با بزرگ شدن رایلی، افکار او نیز شروع به تبدیل شدن به باورهای اصلی کردند، مانند "من آدم خوبی هستم". جوی برای کمک به این فرآیند و خالص نگه داشتن باورهای اصلی رایلی، خاطرات بد رایلی را با فرستادن خاطرات بد رایلی با ماشینی موقتی که خودش ساخته بود، سرکوب کرده است.

در نهایت، یک چراغ قرمز روی کنسول اصلی چشمک می زند، و یک "زنگ بلوغ" به صدا در می آید که شادی و دیگران را با احساسات جدید اضطراب، خجالت، حسادت و حسادت آشنا می کند. در ابتدا، تحسین از احساسات جدید برای قدیمی وجود دارد. با این حال، مشخص می‌شود که احساسات قدیمی در مسیریابی موقعیت‌های اجتماعی پیچیده‌تر دوران بزرگسالی، مانند شادی در تعاملات رایلی با «بچه‌های باحال» در کمپ هاکی، به‌ویژه وال (لیلیمار) مشکل دارند.

درهم و برهم جوی منجر به ترسیدن اضطراب و وادار کردن احساسات قدیمی رایلی به تبعید در پس ذهن می شود، همراه با اعتقاد اصلی رایلی، "من آدم خوبی هستم" (که شبیه یک ساختار بلورین به نظر می رسد). اکنون شادی، غم، انزجار و ترس باید باور قدیمی رایلی را بیابند و برگردند تا از تخریب شخصیت اصلی رایلی توسط اضطراب جلوگیری کنند.

در پایان Inside Out 2 چه اتفاقی افتاد؟
همانطور که شادی، ترس، انزجار و خشم تلاش می کنند تا باور اصلی رایلی «من آدم خوبی هستم» را پیدا کنند که اضطراب کنار گذاشته شده است، اضطراب افکار جدیدی را به ذهن رایلی وارد می کند تا او را «باحال» و مورد پسند وال قرار دهد. ... که در عین حال باعث می شود که رایلی با بی ادبی بهترین دوستان قدیمی دوران کودکی خود را در این روند اخراج کند.

متأسفانه، افکار جدیدی که اضطراب به سمت احساس خود رایلی سوق داده است (منجر به یک «طوفان مغزی» است که به صورت دسته‌ای از لامپ‌هایی که از آسمان می‌افتند تجسم می‌شود) در نهایت باعث می‌شود رایلی فکر کند «من به اندازه کافی خوب نیستم» اعتقاد اصلی او - به شدت باعث شوک و ناامیدی اضطراب شد، که فقط می خواست رایلی را دوست داشته باشد و با آن تناسب داشته باشد. پس از آن، هنگامی که جوی و دیگران با سوار شدن بر بهمنی از خاطرات بدی که شادی قبلا سرکوب کرده بود به دفتر مرکزی رسیدند، جوی به اضطراب کمک می کند تا با آن کنار بیاید. اشتباهاتی که مرتکب شد - که به طور همزمان به رایلی کمک می کند تا با تصمیمات بد خود نیز کنار بیاید، عذرخواهی کند و با دوستانی که قبلاً از آنها دوری کرده بود آشتی کند.

در پایان، تمام احساسات - قدیم و جدید - راه‌هایی برای کار با یکدیگر پیدا می‌کنند، مانند شادی که اضطراب را آرام می‌کند و به اضطراب کمک می‌کند تا بفهمد نیازی نیست از تصور سناریوهایی که هنوز اتفاق نیفتاده است نگران باشد. اضطراب همچنین سودمندی او را با نگه داشتن سایر احساسات روی انگشتان خود نشان می دهد، مانند یادآوری یک آزمون اسپانیایی آتی که فراموش کرده بودند.

پایان Inside Out 2 به چه معناست

در سرتاسر «Inside Out 2»، شادی و اضطراب برای کنترل رایلی در تلاشی نادرست برای کمک به او مبارزه می‌کنند، اما پایان فیلم نشان می‌دهد که رایلی شخص خودش است - پر از تضادها و نقص‌های انسانی. او در عین حال خودخواه، مهربان، خلاق، ناامن، باهوش و... و همه چیز در این میان است. تمام شادی و اضطراب - و دیگران - می توانند انجام دهند این است که به او در سفر کمک کنند، اما آنها نمی توانند به تنهایی او را راهنمایی کنند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، در اوایل فیلم مشخص شد که جوی از یک ماشین موقت استفاده می‌کرده تا خاطرات بد را به ذهن رایلی بیاندازد و از او بخواهد آنها را سرکوب کند، از جمله خاطراتی که در آنها رایلی بد رفتار می‌کند (مثل ضربه زدن بدخواهانه به بازیکن هاکی دیگر). ، خودخواه یا مضطرب با این حال، با انجام این کار، جوی ناخواسته رشد رایلی را خفه کرده است، زیرا رایلی از اشتباهات خود درس نمی گیرد. رایلی باید به یاد بیاورد که چه زمانی خراب می شود تا بتواند رشد کند، حتی اگر دردناک باشد.

تز نهایی فیلم این است که بدترین قسمت‌های ما هنوز خودمان هستیم و این بخش‌ها را باید در نظر گرفت و زیر بار نرفت. شادی مجبور به استفاده از بهمن خاطرات بد برای رسیدن به مقر است، این خاطرات را به احساس خود رایلی وادار می کند و به رایلی اجازه می دهد تا با آنها کنار بیاید و از حمله پانیک ناشی از اضطراب خود عبور کند. در پایان، جوی باید یاد بگیرد که رایلی باید خاطرات کمتر شاد خود را بپذیرد، در حالی که اضطراب می‌آموزد که نمی‌تواند به تنهایی به رایلی کمک کند.

این فیلم به بیماری روانی می پردازد
یکی از قوی‌ترین پیام‌هایی که «Inside Out 2» به نمایش گذاشته این است که چگونه مردم نمی‌توانند از بیماری‌های روانی خود - مانند اضطراب - فرار کنند، اما همچنان می‌توانند زندگی رضایت بخشی داشته باشند. در پایان فیلم، اضطراب هنوز در ذهن رایلی ساکن است و در کنار سایر احساسات زندگی می کند. علاوه بر این، اضطراب خودش باقی می‌ماند... او نگران سناریوهای خیالی است، تحت تأثیر ترس‌هایش قرار می‌گیرد و مستعد کنترل رایلی است. با این حال، جوی اکنون راه‌هایی برای کمک به مقابله با اضطراب پیدا می‌کند، مثلاً اجازه می‌دهد اضطراب روی صندلی ارتعاشی استراحت کند و چای گرم و چیزی آرام به او می‌دهد تا تمرکزش را موقتاً روی آن متمرکز کند.

اضطراب در پایان فیلم شکست نمی‌خورد، از بین نمی‌رود، یا اساساً تغییر نمی‌کند، چیزی که با تجربیات افرادی که از بیماری‌های روانی رنج می‌برند درست نیست. این به این دلیل است که افراد نمی‌توانند چیزی را که بخشی از خودشان است را بیرون کنند، و همچنین نمی‌توانند نحوه عملکرد آن را در درون خود تغییر دهند. با این حال، کاری که آنها می توانند انجام دهند این است که یاد بگیرند آن را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند.

حتی بهتر از آن، تکنیک‌های نشان‌داده‌شده در «Inside Out 2» واقعاً می‌تواند برای بسیاری از افرادی که از اضطراب یا حملات پانیک رنج می‌برند، کارایی داشته باشد، بنابراین آموزشی نیز هست. در واقع، تهیه‌کنندگان فیلم تحقیقات زیادی در مورد این موضوع انجام دادند و حتی روان‌شناسانی را وارد کردند تا نشان دهند که اضطراب چگونه بر افرادی که از آن رنج می‌برند تا حد امکان تأثیر می‌گذارد - البته فراتر از اخطارها، در مورد انسان‌سازی احساسات و جناس. مثل «سرچسم».
یک زیرمتن LGBTQA+ وجود دارد
وال کاپیتان تیم هاکی دبیرستان فایر هاکس و «دختر باحالی» است که رایلی به او نگاه می‌کند و شیفته‌اش می‌شود و تقریباً به‌طور کامل بهترین دوستانش را در این فرآیند از خود دور می‌کند. همچنین در فیلم به شدت اشاره شده است که وسواس رایلی نسبت به وال در واقع ماهیتی رمانتیک دارد، به خصوص در مورد اینکه رایلی چقدر درهم و برهم دور او می شود.

درست است که رایلی در طول دو فیلم به پسرها علاقه نشان داده است. پسری بود که او در پایان فیلم اول با او ملاقات کرد، او همچنین در فیلم کوتاه "اولین قرار رایلی؟" و همچنین بنای یادبود "کوه کرشمور" (نمایشنامه ای در "کوه راشمور") با چهره های اعضای گروه پسر و یک قهرمان بازی ویدیویی با الهام از "فانتزی نهایی" در آن حک شده است. اما این مانع از آن نمی شود که رایلی در نهایت دوجنسه بودنش را کشف کند. همچنین ممکن است فردی در آینده نیز گرایش جنسی خود را به طور کامل تغییر دهد، زیرا سیال بودن در گرایش جنسی غیر معمول نیست. حتی یک اصطلاح برای این وجود دارد: "دومین نوجوانی دگرباش" که به ویژه اگر نوجوانان در خانواده های محافظه کار بزرگ شوند رایج است.

در حالی که ممکن است رایلی فقط فکر می‌کند که وال باحال است و می‌خواهد از او تقلید کند - که شواهد زیادی هم برای آن وجود دارد - اگر خوانش عجیب و غریب واقعاً درست باشد، به توضیح روش شدید احساسات جدید کمک می‌کند که رایلی واکنش‌های ناشیانه نشان می‌دهد. به وال در طول فیلم.

آیا رایلی تیم فایر هاوک را ساخت؟
در حالی که شادی و سایر احساسات قدیمی‌تر در مقابل احساسات جدیدتر رایلی قرار می‌گیرند، خود رایلی هدف خود را دارد که تلاش می‌کند به آن برسد. فراتر از تلاش برای جلب محبت وال، رایلی همچنین در تلاش است تا پس از پایان اردوی هاکی به تیم هاکی فایر هاکس دبیرستان بپیوندد. اضطراب حتی خود را متقاعد کرده است که رایلی تا چهار سال آینده خوشحال نخواهد بود مگر اینکه در تیم باشد، به خصوص که بری و گریس به همان مدرسه او نمی روند.

این بدان معناست که در طول داستان، اضطراب رایلی را وادار می‌کند که به خود واقعی‌اش خیانت کند تا تلاش کند و جلو بیفتد - مانند دور کردن دوستانش، پرخاشگری بیش از حد روی یخ و حتی دزدیدن سوابق مربی از دفتر او.

فیلم با نمای نزدیک از رایلی در حال خواندن نامه پذیرش یا انکار احتمالی مربی به پایان می رسد، یک نگاه ناخوانا در چهره او در حالی که فیلم به تیتراژ فیلم کاهش می یابد. به ندرت - و انصافاً طراوت - است که چنین پایان مبهمی برای آنچه ظاهراً یک فیلم کودکانه است داشته باشیم، اما از نظر موضوعی کاملاً منطقی است. سفر رایلی این بوده است که یاد بگیرد با احساس ناامنی خود کنار بیاید. قبل از اینکه رایلی حتی نامه را دریافت کند، او پذیرفته است - درست همانطور که اضطراب مجبور بود - که نمی تواند به خودش اجازه دهد بیش از حد نگران چیزهایی باشد که نمی تواند کنترل کند. بنابراین فاش شدن اینکه آیا او در تیم حضور پیدا می‌کند یا نه، بی‌ربط است - حتی اگر کل طرح قبل از آن حول محور آن بچرخد.

بازیگران و عوامل فیلم Inside Out 2 در مورد پایان چه گفته اند؟
آلبرتو ای رودریگز/گتی ایماژ
کارگردان کلسی مان در طول سال‌ها روی بسیاری از پروژه‌های قبلی پیکسار کار کرده است، اما «Inside Out 2» در واقع اولین فیلم سینمایی او در کارگردانی است. مان درباره این فیلم به «باکس آفیس پرو» گفت: «عواطف و باورهای [رایلی] در کنار هم قرار می‌گیرند تا به او در انتخاب کمک کنند. حالا که او در حال تبدیل شدن به یک نوجوان است، شروع به پرورش حس خودش کرده است.»

این موضوع بر این نکته تاکید می‌کند که خودشناسی یک اصل اصلی مضامین و پایان فیلم است. رایلی، همانطور که بزرگ می‌شود، از طریق تصمیم‌گیری‌های خوب و بد، متوجه می‌شود که کیست. این بسط نقطه اوج فیلم اول است، جایی که خاطرات می توانند شاد یا غم انگیز باشند، اما همچنین شادی آور و غم انگیز، یعنی تلخ و شیرین. با این حال، «Inside Out 2» درباره رایلی است که با باورهای اصلی درونی که به ظاهر متناقض هستند – مانند «آدم خوب بودن» و همچنین «به اندازه کافی خوب نبودن» سر و کار دارد. این ایده این است که یک چیز واحد شما را تعریف نمی کند، بلکه ترکیبی از احساسات، افکار و باورهای متعددی است که در کنار هم قرار می گیرند.

در مصاحبه دیگری با انیمیشن اسکوپ، مان در مورد هدف اضطراب و نقش نهایی خود در این فیلم صحبت کرد و گفت: «بسیاری از چیزهایی که این فیلم درباره آن است، یادگیری رفتن است... این در مورد ماندن در زمان حال و نگرانی کمتر درباره آن است. آینده - فقط نگران این هستید، "خوب در حال حاضر چه اتفاقی می افتد؟" این تا حدی یادگیری مدیریت اضطراب است، چیزی که ما سعی کردیم در این فیلم قرار دهیم."

پایان Inside Out 2 چه معنایی برای فرنچایز دارد
کل فرضیه کسب احساسات بیشتر مردم در «Inside Out 2» در مقایسه با افسانه‌های رایج در اولین فیلم «Inside Out»، بدیهی است که تا حدودی شبیه‌سازی مجدد است. درست است، غم و اندوه در یک نقطه برای رایلی نیز احساس جدیدی بود. با این حال، وقتی در انتهای آن فیلم درون سر والدین رایلی را دیدیم، فقط پنج احساس اصلی را دیدیم که آنها را کنترل می‌کردند، که به نظر می‌رسید این تنها چیزی است که قرار بود وجود داشته باشد. البته، در پایان «Inside Out 2»، فاش شد که مادر و پدر رایلی نیز دارای اضطراب (و احتمالاً حسادت، حسادت، و شرمندگی) هستند، بنابراین حداقل آنها سعی کردند در ادامه این ناهماهنگی را برطرف کنند.

با این حال، آیا این بدان معناست که وقتی رایلی به بزرگسالی تبدیل می‌شود، و احتمالاً با افزایش سن و تبدیل شدن به یک شهروند مسن، احساسات بیشتری ایجاد می‌شود؟

این احتمال عملاً با معرفی شخصیت «نوستالژیا» (ژون اسکوئیب) که به‌عنوان یک پیرزن پرخاشگر به تصویر کشیده شده است تأیید می‌شود. در این فیلم، او در مورد چیزهایی که چند لحظه پیش اتفاق افتاده است، به یاد می آورد و احساسات دیگر به او می گویند که "خیلی زود می آید." این بدان معناست که نوستالژی احساسی است که رایلی در نهایت با بزرگتر شدن تجربه می کند (و احتمالاً والدینش قبلاً آن را تجربه کرده اند). این همچنین نشان می‌دهد که نوستالژی تنها احساسی نیست که بعداً در زندگی او معرفی شود.

پایان متناوب Inside Out 2
دیزنی/پیکسار
همانند اولین فیلم «Inside Out»، احساسات متعددی در مفهوم اولیه «Inside Out 2» معرفی شد، اما بعداً از فیلم نهایی حذف شد - با نه احساس جدید که ابتدا قرار بود در قسمت بعدی ظاهر شوند.خوشبختانه، کارگردان کلسی مان متوجه شد که تعداد شخصیت‌های جدید باید کاهش می‌یافت تا روایت متمرکز بماند و مخاطبان نتوانند آن‌ها را خیلی سخت نگه دارند.

یکی از آن احساسات حذف شده ظاهرا Shame بود که به عنوان شخصیتی خاکستری و احمقانه توصیف شد، و همانطور که جیسون دیمر طراح به The Wrap گفت، به عنوان "یک شرور قوسی" تصور شد. این بدان معناست که Shame احتمالاً بسیار کمتر از آنچه که Anxiety به نظر می‌رسد دلسوز و رستگارتر بوده است. آیا این منجر به اوج اکشن تری برای فیلم می شد، به جای اوج احساسی کمتری که اکنون داریم؟ اگر چنین است، احتمالاً برای بهترین حالت این است که داستان به جای یک تبهکار کلیشه‌ای‌تر برای جوی و گروهی که باید با آن مبارزه کنند، بر اضطراب به‌عنوان یک آنتاگونیست خوش‌نیت، اما گمراه، متمرکز شد.

چه کسی Shame را بازی می کرد؟ بر اساس جزئیات اندکی که در اختیار داریم، به نظر می‌رسد که او برای تطبیق با سایر احساسات «جدید»، خجالتی، متعهد و احتمالاً جوان‌تر است. راستش را بخواهید، به نظر می رسد این نقش برای شخصی مانند جنا اورتگا یا اوبری پلازا ساخته شده است. در فکر دوم، اگر می‌توانستند یکی از آنها را به نقش یک شخصیت شرور در «Inside Out 2» برسانند، عالی می‌شد. اما هی، همیشه "Inside Out 3" وجود دارد.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

تعیین برترین فیلم ترسناک تاریخ از دید مردم، کاری دشوار و سلیقه‌ای است چرا که سلیقه افراد در انتخاب فیلم‌های ترسناک بسیار متفاوت است.

با این حال، با استناد به نظرسنجی‌ها و لیست‌های منتشر شده توسط وب‌سایت‌ها و منابع معتبر سینمایی، می‌توان گفت که چند فیلم زیر در بین برترین فیلم‌های ترسناک تاریخ از دید مردم قرار دارند:

جنگیری (The Exorcist - 1973): این فیلم کلاسیک به کارگردانی ویلیام فریدکین، به خاطر داستان ترسناک و تکان‌دهنده‌اش، جلوه‌های ویژه پیشگامانه‌اش و بازی‌های فوق‌العاده بازیگرانش، به عنوان یکی از برترین فیلم‌های ترسناک تاریخ شناخته می‌شود.

درخشش (The Shining - 1980): این شاهکار استنلی کوبریک، به خاطر فضاسازی وهم‌آلود و تنش‌آلودش، بازی درخشان جک نیکلسون و کارگردانی بی‌نظیر کوبریک، به عنوان یکی از ترسناک‌ترین و تاثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود.

هالووین (Halloween - 1978): این فیلم به کارگردانی جان کارپنتر، به عنوان یکی از بنیانگذاران ژانر اسلشر شناخته می‌شود و به خاطر داستان ساده اما ترسناک، شخصیت‌پردازی خوب و موسیقی متن به‌یادماندنی‌اش، مورد تحسین بسیاری از طرفداران فیلم‌های ترسناک قرار گرفته است.

بیگانه (Alien - 1979): این فیلم علمی تخیلی ترسناک به کارگردانی ریدلی اسکات، به خاطر فضاسازی علمی تخیلی منحصربه‌فردش، هیولای بیگانه‌ی به‌یادماندنی و جلوه‌های ویژه خیره‌کننده‌اش، به عنوان یکی از برترین فیلم‌های علمی تخیلی و ترسناک تاریخ سینما شناخته می‌شود.

ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring - 2001): این فیلم حماسی فانتزی به کارگردانی پیتر جکسون، به خاطر دنیای فانتزی عظیم و باورپذیرش، داستان حماسی و شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌اش، مورد تحسین بسیاری از تماشاگران و منتقدان قرار گرفته است.

اره (Saw - 2004): این فیلم ترسناک به کارگردانی جیمز وان، به خاطر داستان خلاقانه و پرفراز و نشیب، صحنه‌های تله‌های مرگبار و بازی‌های قوی بازیگرانش، به عنوان یکی از برترین فیلم‌های ترسناک مدرن شناخته می‌شود.

احضار (The Conjuring - 2013): این فیلم ترسناک ماوراءالطبیعه به کارگردانی جیمز وان، به خاطر فضاسازی وهم‌آلود و ترسناکش، داستان واقعی و بازی‌های قوی بازیگرانش، مورد استقبال بسیاری از تماشاگران قرار گرفته است.

آن (It - 2017): این فیلم ترسناک ماوراءالطبیعه به کارگردانی اندی موشیتی، به خاطر اقتباس وفادارانه از رمان استیون کینگ، شخصیت‌پردازی خوب و جلوه‌های ویژه خیره‌کننده‌اش، مورد تحسین بسیاری از طرفداران فیلم‌های ترسناک قرار گرفته است.

میراثی (Hereditary - 2018): این فیلم ترسناک روانشناختی به کارگردانی آری استر، به خاطر داستان تکان‌دهنده و پیچیده‌اش، فضاسازی وهم‌آلود و بازی‌های درخشان بازیگرانش، به عنوان یکی از برترین فیلم‌های ترسناک مدرن شناخته می‌شود.

میدسامر (Midsommar - 2019): این فیلم ترسناک فولکلور به کارگردانی آری استر، به خاطر فضاسازی روشن و در عین حال وهم‌آلود، داستان غیرمعمول و بازی‌های قوی بازیگرانش، مورد تحسین بسیاری از منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است.

لازم به ذکر است که این لیست فقط شامل تعدادی از فیلم‌های ترسناک محبوب و مورد تحسین مردم است و فیلم‌های ترسناک بسیار خوب دیگری نیز وجود دارند که می‌توانند در این لیست قرار بگیرند. انتخاب نهایی برترین فیلم ترسناک تاریخ به سلیقه‌ی شما و ژانر مورد علاقه‌تان بستگی دارد.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

سریال Bridgerton: عاشقانه‌ای پرشور در دنیای اشراف‌زادگان انگلستان

بریجرتون (Bridgerton) یک سریال درام تاریخی و عاشقانه محصول نتفلیکس است که بر اساس رمان‌های رمانتیک جولیا کوئین ساخته شده است. این سریال داستان هشت خواهر و برادر از خانواده ثروتمند و اصیل بریجرتون را در دوران Regency انگلستان دنبال می‌کند و به دنبال عشق و ازدواج آنها در جامعه‌ای پر زرق و برق و رسوم دست و پاگیر می‌پردازد.

فصل اول سریال بر روی دافنه، دختر بزرگ خانواده بریجرتون و جستجوی او برای یافتن همسر مناسب تمرکز دارد. دافنه با دوک هیستینگز، مردی جذاب و مرموز که به دنبال ازدواجی بدون عشق است، وارد یک رابطه پنهانی و پرشور می‌شود. این رابطه چالش‌های زیادی را برای دافنه و خانواده‌اش به وجود می‌آورد و او را مجبور می‌کند تا بین عشق و وظیفه یکی را انتخاب کند.

فصل دوم داستان را به سراغ آنتونی، برادر بزرگتر دافنه می‌برد که به دنبال یافتن زنی مناسب برای ازدواج و ادامه نسل خانواده بریجرتون است. آنتونی با کیت شارما، زنی با اراده و مستقل که از طبقه اجتماعی پایین‌تری می‌آید، آشنا می‌شود و رابطه‌ای پرفراز و نشیب با او پیدا می‌کند.

بریجرتون به خاطر روایت عاشقانه جذاب، شخصیت‌های دوست‌داشتنی، لباس‌های شیک و دکورهای چشم‌نواز مورد استقبال زیادی قرار گرفته است. این سریال همچنین به خاطر به تصویر کشیدن تنوع نژادی و جنسیتی در دوره‌ای که عمدتاً سفیدپوست و مردسالار بود، مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.

نکاتی جالب درباره سریال بریجرتون:

  • راوی داستان: سریال توسط یک راوی زن به نام لیدی ویسل‌داون روایت می‌شود که از طریق نامه‌های پچ‌پچ‌گونه خود، رسوایی‌ها و رازهای جامعه را فاش می‌کند.
  • موسیقی: موسیقی سریال ترکیبی از آهنگ‌های کلاسیک و مدرن است که به فضای عاشقانه و پر زرق و برق آن می‌افزاید.
  • جوایز: سریال بریجرتون در چندین رشته از جمله بهترین سریال درام، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مرد نامزد دریافت جایزه شده است.

اگر به دنبال سریالی عاشقانه، جذاب و سرگرم‌کننده هستید، بریجرتون انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.

  • رضا احدی