انیمیشن بلند دیزنی/پیکسار در سال 2015، "Inside Out" با بازیگری کمدین امی پولر به عنوان صدای احساس شادی، ساکن در ذهن دختر 11 ساله رایلی اندرسن. شادی در کنار احساسات ترس، انزجار و خشم وجود دارد، اما وقتی غم (با صدای فیلیس اسمیت) به عنوان یکی از احساسات جدید رایلی معرفی می شود، همه چیز پیچیده می شود. در طول فیلم اول، جوی سعی می کند غم را مهار کند و رایلی را برای همیشه شاد نگه دارد تا اینکه در پایان به اهمیت غم و نقش آن پی می برد.
«Inside Out» در گیشه یک عزیز منتقد با حسن نیت بود که به ناچار دیزنی را با ساخت دنبالهای در سال 2024 با عنوان مناسب «Inside Out 2» از این موفقیت سوق داد. با این حال، این دنباله نسبت به اکثر دنبالههای پول نقد پیکسار (ما به شما نگاه میکنیم، «دریافت دوری») حق وجود بیشتری دارد، زیرا رایلی (با صداپیشگی کنزینگتون تالمن، جایگزین کیتلین دیاس اصلی) را دنبال میکند. و تا بلوغ بالغ می شود، بنابراین احساسات بیشتری – و در نتیجه پیچیده تر – به دست می آورد.
این احساسات عبارتند از: اضطراب (مایا هاوک)، خجالت (پل والتر هاوزر)، حسادت (آیو ادبیری) و انوی (آدل اگزارچوپولوس). در نهایت اضطراب ذهن رایلی را فرا می گیرد و شروع به تغییر اشتباه باورهای اصلی رایلی به سمت بدتر می کند. جوی و دیگران باید بار دیگر در ذهن رایلی سفر کنند تا او را از دسیسه های اضطراب نجات دهند. در پایان برای رایلی و احساسات موجود در او چه اتفاقی میافتد؟ آیا با ورود رایلی به بزرگسالی، نکاتی در مورد ادامه احتمالی وجود دارد؟ برای یافتن مطالعه را ادامه دهید.
آنچه باید در مورد طرح Inside Out 2 به خاطر بسپارید
«Inside Out 2» یک سال پس از پایان فیلم اول آغاز میشود و رایلی - که اکنون 13 سال دارد - به سانفرانسیسکو عادت کرده است. او همچنین دو دوست صمیمی جدید دارد، بری (سمیه نورالدین گرین) و گریس (گریس لو) که همگی برای تابستان با هم به یک کمپ هاکی می روند. در همین حال، با بزرگ شدن رایلی، افکار او نیز شروع به تبدیل شدن به باورهای اصلی کردند، مانند "من آدم خوبی هستم". جوی برای کمک به این فرآیند و خالص نگه داشتن باورهای اصلی رایلی، خاطرات بد رایلی را با فرستادن خاطرات بد رایلی با ماشینی موقتی که خودش ساخته بود، سرکوب کرده است.
در نهایت، یک چراغ قرمز روی کنسول اصلی چشمک می زند، و یک "زنگ بلوغ" به صدا در می آید که شادی و دیگران را با احساسات جدید اضطراب، خجالت، حسادت و حسادت آشنا می کند. در ابتدا، تحسین از احساسات جدید برای قدیمی وجود دارد. با این حال، مشخص میشود که احساسات قدیمی در مسیریابی موقعیتهای اجتماعی پیچیدهتر دوران بزرگسالی، مانند شادی در تعاملات رایلی با «بچههای باحال» در کمپ هاکی، بهویژه وال (لیلیمار) مشکل دارند.
درهم و برهم جوی منجر به ترسیدن اضطراب و وادار کردن احساسات قدیمی رایلی به تبعید در پس ذهن می شود، همراه با اعتقاد اصلی رایلی، "من آدم خوبی هستم" (که شبیه یک ساختار بلورین به نظر می رسد). اکنون شادی، غم، انزجار و ترس باید باور قدیمی رایلی را بیابند و برگردند تا از تخریب شخصیت اصلی رایلی توسط اضطراب جلوگیری کنند.
در پایان Inside Out 2 چه اتفاقی افتاد؟
همانطور که شادی، ترس، انزجار و خشم تلاش می کنند تا باور اصلی رایلی «من آدم خوبی هستم» را پیدا کنند که اضطراب کنار گذاشته شده است، اضطراب افکار جدیدی را به ذهن رایلی وارد می کند تا او را «باحال» و مورد پسند وال قرار دهد. ... که در عین حال باعث می شود که رایلی با بی ادبی بهترین دوستان قدیمی دوران کودکی خود را در این روند اخراج کند.
متأسفانه، افکار جدیدی که اضطراب به سمت احساس خود رایلی سوق داده است (منجر به یک «طوفان مغزی» است که به صورت دستهای از لامپهایی که از آسمان میافتند تجسم میشود) در نهایت باعث میشود رایلی فکر کند «من به اندازه کافی خوب نیستم» اعتقاد اصلی او - به شدت باعث شوک و ناامیدی اضطراب شد، که فقط می خواست رایلی را دوست داشته باشد و با آن تناسب داشته باشد. پس از آن، هنگامی که جوی و دیگران با سوار شدن بر بهمنی از خاطرات بدی که شادی قبلا سرکوب کرده بود به دفتر مرکزی رسیدند، جوی به اضطراب کمک می کند تا با آن کنار بیاید. اشتباهاتی که مرتکب شد - که به طور همزمان به رایلی کمک می کند تا با تصمیمات بد خود نیز کنار بیاید، عذرخواهی کند و با دوستانی که قبلاً از آنها دوری کرده بود آشتی کند.
در پایان، تمام احساسات - قدیم و جدید - راههایی برای کار با یکدیگر پیدا میکنند، مانند شادی که اضطراب را آرام میکند و به اضطراب کمک میکند تا بفهمد نیازی نیست از تصور سناریوهایی که هنوز اتفاق نیفتاده است نگران باشد. اضطراب همچنین سودمندی او را با نگه داشتن سایر احساسات روی انگشتان خود نشان می دهد، مانند یادآوری یک آزمون اسپانیایی آتی که فراموش کرده بودند.
پایان Inside Out 2 به چه معناست
در سرتاسر «Inside Out 2»، شادی و اضطراب برای کنترل رایلی در تلاشی نادرست برای کمک به او مبارزه میکنند، اما پایان فیلم نشان میدهد که رایلی شخص خودش است - پر از تضادها و نقصهای انسانی. او در عین حال خودخواه، مهربان، خلاق، ناامن، باهوش و... و همه چیز در این میان است. تمام شادی و اضطراب - و دیگران - می توانند انجام دهند این است که به او در سفر کمک کنند، اما آنها نمی توانند به تنهایی او را راهنمایی کنند.
همانطور که قبلاً ذکر شد، در اوایل فیلم مشخص شد که جوی از یک ماشین موقت استفاده میکرده تا خاطرات بد را به ذهن رایلی بیاندازد و از او بخواهد آنها را سرکوب کند، از جمله خاطراتی که در آنها رایلی بد رفتار میکند (مثل ضربه زدن بدخواهانه به بازیکن هاکی دیگر). ، خودخواه یا مضطرب با این حال، با انجام این کار، جوی ناخواسته رشد رایلی را خفه کرده است، زیرا رایلی از اشتباهات خود درس نمی گیرد. رایلی باید به یاد بیاورد که چه زمانی خراب می شود تا بتواند رشد کند، حتی اگر دردناک باشد.
تز نهایی فیلم این است که بدترین قسمتهای ما هنوز خودمان هستیم و این بخشها را باید در نظر گرفت و زیر بار نرفت. شادی مجبور به استفاده از بهمن خاطرات بد برای رسیدن به مقر است، این خاطرات را به احساس خود رایلی وادار می کند و به رایلی اجازه می دهد تا با آنها کنار بیاید و از حمله پانیک ناشی از اضطراب خود عبور کند. در پایان، جوی باید یاد بگیرد که رایلی باید خاطرات کمتر شاد خود را بپذیرد، در حالی که اضطراب میآموزد که نمیتواند به تنهایی به رایلی کمک کند.
این فیلم به بیماری روانی می پردازد
یکی از قویترین پیامهایی که «Inside Out 2» به نمایش گذاشته این است که چگونه مردم نمیتوانند از بیماریهای روانی خود - مانند اضطراب - فرار کنند، اما همچنان میتوانند زندگی رضایت بخشی داشته باشند. در پایان فیلم، اضطراب هنوز در ذهن رایلی ساکن است و در کنار سایر احساسات زندگی می کند. علاوه بر این، اضطراب خودش باقی میماند... او نگران سناریوهای خیالی است، تحت تأثیر ترسهایش قرار میگیرد و مستعد کنترل رایلی است. با این حال، جوی اکنون راههایی برای کمک به مقابله با اضطراب پیدا میکند، مثلاً اجازه میدهد اضطراب روی صندلی ارتعاشی استراحت کند و چای گرم و چیزی آرام به او میدهد تا تمرکزش را موقتاً روی آن متمرکز کند.
اضطراب در پایان فیلم شکست نمیخورد، از بین نمیرود، یا اساساً تغییر نمیکند، چیزی که با تجربیات افرادی که از بیماریهای روانی رنج میبرند درست نیست. این به این دلیل است که افراد نمیتوانند چیزی را که بخشی از خودشان است را بیرون کنند، و همچنین نمیتوانند نحوه عملکرد آن را در درون خود تغییر دهند. با این حال، کاری که آنها می توانند انجام دهند این است که یاد بگیرند آن را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند.
حتی بهتر از آن، تکنیکهای نشاندادهشده در «Inside Out 2» واقعاً میتواند برای بسیاری از افرادی که از اضطراب یا حملات پانیک رنج میبرند، کارایی داشته باشد، بنابراین آموزشی نیز هست. در واقع، تهیهکنندگان فیلم تحقیقات زیادی در مورد این موضوع انجام دادند و حتی روانشناسانی را وارد کردند تا نشان دهند که اضطراب چگونه بر افرادی که از آن رنج میبرند تا حد امکان تأثیر میگذارد - البته فراتر از اخطارها، در مورد انسانسازی احساسات و جناس. مثل «سرچسم».
یک زیرمتن LGBTQA+ وجود دارد
وال کاپیتان تیم هاکی دبیرستان فایر هاکس و «دختر باحالی» است که رایلی به او نگاه میکند و شیفتهاش میشود و تقریباً بهطور کامل بهترین دوستانش را در این فرآیند از خود دور میکند. همچنین در فیلم به شدت اشاره شده است که وسواس رایلی نسبت به وال در واقع ماهیتی رمانتیک دارد، به خصوص در مورد اینکه رایلی چقدر درهم و برهم دور او می شود.
درست است که رایلی در طول دو فیلم به پسرها علاقه نشان داده است. پسری بود که او در پایان فیلم اول با او ملاقات کرد، او همچنین در فیلم کوتاه "اولین قرار رایلی؟" و همچنین بنای یادبود "کوه کرشمور" (نمایشنامه ای در "کوه راشمور") با چهره های اعضای گروه پسر و یک قهرمان بازی ویدیویی با الهام از "فانتزی نهایی" در آن حک شده است. اما این مانع از آن نمی شود که رایلی در نهایت دوجنسه بودنش را کشف کند. همچنین ممکن است فردی در آینده نیز گرایش جنسی خود را به طور کامل تغییر دهد، زیرا سیال بودن در گرایش جنسی غیر معمول نیست. حتی یک اصطلاح برای این وجود دارد: "دومین نوجوانی دگرباش" که به ویژه اگر نوجوانان در خانواده های محافظه کار بزرگ شوند رایج است.
در حالی که ممکن است رایلی فقط فکر میکند که وال باحال است و میخواهد از او تقلید کند - که شواهد زیادی هم برای آن وجود دارد - اگر خوانش عجیب و غریب واقعاً درست باشد، به توضیح روش شدید احساسات جدید کمک میکند که رایلی واکنشهای ناشیانه نشان میدهد. به وال در طول فیلم.
آیا رایلی تیم فایر هاوک را ساخت؟
در حالی که شادی و سایر احساسات قدیمیتر در مقابل احساسات جدیدتر رایلی قرار میگیرند، خود رایلی هدف خود را دارد که تلاش میکند به آن برسد. فراتر از تلاش برای جلب محبت وال، رایلی همچنین در تلاش است تا پس از پایان اردوی هاکی به تیم هاکی فایر هاکس دبیرستان بپیوندد. اضطراب حتی خود را متقاعد کرده است که رایلی تا چهار سال آینده خوشحال نخواهد بود مگر اینکه در تیم باشد، به خصوص که بری و گریس به همان مدرسه او نمی روند.
این بدان معناست که در طول داستان، اضطراب رایلی را وادار میکند که به خود واقعیاش خیانت کند تا تلاش کند و جلو بیفتد - مانند دور کردن دوستانش، پرخاشگری بیش از حد روی یخ و حتی دزدیدن سوابق مربی از دفتر او.
فیلم با نمای نزدیک از رایلی در حال خواندن نامه پذیرش یا انکار احتمالی مربی به پایان می رسد، یک نگاه ناخوانا در چهره او در حالی که فیلم به تیتراژ فیلم کاهش می یابد. به ندرت - و انصافاً طراوت - است که چنین پایان مبهمی برای آنچه ظاهراً یک فیلم کودکانه است داشته باشیم، اما از نظر موضوعی کاملاً منطقی است. سفر رایلی این بوده است که یاد بگیرد با احساس ناامنی خود کنار بیاید. قبل از اینکه رایلی حتی نامه را دریافت کند، او پذیرفته است - درست همانطور که اضطراب مجبور بود - که نمی تواند به خودش اجازه دهد بیش از حد نگران چیزهایی باشد که نمی تواند کنترل کند. بنابراین فاش شدن اینکه آیا او در تیم حضور پیدا میکند یا نه، بیربط است - حتی اگر کل طرح قبل از آن حول محور آن بچرخد.
بازیگران و عوامل فیلم Inside Out 2 در مورد پایان چه گفته اند؟
آلبرتو ای رودریگز/گتی ایماژ
کارگردان کلسی مان در طول سالها روی بسیاری از پروژههای قبلی پیکسار کار کرده است، اما «Inside Out 2» در واقع اولین فیلم سینمایی او در کارگردانی است. مان درباره این فیلم به «باکس آفیس پرو» گفت: «عواطف و باورهای [رایلی] در کنار هم قرار میگیرند تا به او در انتخاب کمک کنند. حالا که او در حال تبدیل شدن به یک نوجوان است، شروع به پرورش حس خودش کرده است.»
این موضوع بر این نکته تاکید میکند که خودشناسی یک اصل اصلی مضامین و پایان فیلم است. رایلی، همانطور که بزرگ میشود، از طریق تصمیمگیریهای خوب و بد، متوجه میشود که کیست. این بسط نقطه اوج فیلم اول است، جایی که خاطرات می توانند شاد یا غم انگیز باشند، اما همچنین شادی آور و غم انگیز، یعنی تلخ و شیرین. با این حال، «Inside Out 2» درباره رایلی است که با باورهای اصلی درونی که به ظاهر متناقض هستند – مانند «آدم خوب بودن» و همچنین «به اندازه کافی خوب نبودن» سر و کار دارد. این ایده این است که یک چیز واحد شما را تعریف نمی کند، بلکه ترکیبی از احساسات، افکار و باورهای متعددی است که در کنار هم قرار می گیرند.
در مصاحبه دیگری با انیمیشن اسکوپ، مان در مورد هدف اضطراب و نقش نهایی خود در این فیلم صحبت کرد و گفت: «بسیاری از چیزهایی که این فیلم درباره آن است، یادگیری رفتن است... این در مورد ماندن در زمان حال و نگرانی کمتر درباره آن است. آینده - فقط نگران این هستید، "خوب در حال حاضر چه اتفاقی می افتد؟" این تا حدی یادگیری مدیریت اضطراب است، چیزی که ما سعی کردیم در این فیلم قرار دهیم."
پایان Inside Out 2 چه معنایی برای فرنچایز دارد
کل فرضیه کسب احساسات بیشتر مردم در «Inside Out 2» در مقایسه با افسانههای رایج در اولین فیلم «Inside Out»، بدیهی است که تا حدودی شبیهسازی مجدد است. درست است، غم و اندوه در یک نقطه برای رایلی نیز احساس جدیدی بود. با این حال، وقتی در انتهای آن فیلم درون سر والدین رایلی را دیدیم، فقط پنج احساس اصلی را دیدیم که آنها را کنترل میکردند، که به نظر میرسید این تنها چیزی است که قرار بود وجود داشته باشد. البته، در پایان «Inside Out 2»، فاش شد که مادر و پدر رایلی نیز دارای اضطراب (و احتمالاً حسادت، حسادت، و شرمندگی) هستند، بنابراین حداقل آنها سعی کردند در ادامه این ناهماهنگی را برطرف کنند.
با این حال، آیا این بدان معناست که وقتی رایلی به بزرگسالی تبدیل میشود، و احتمالاً با افزایش سن و تبدیل شدن به یک شهروند مسن، احساسات بیشتری ایجاد میشود؟
این احتمال عملاً با معرفی شخصیت «نوستالژیا» (ژون اسکوئیب) که بهعنوان یک پیرزن پرخاشگر به تصویر کشیده شده است تأیید میشود. در این فیلم، او در مورد چیزهایی که چند لحظه پیش اتفاق افتاده است، به یاد می آورد و احساسات دیگر به او می گویند که "خیلی زود می آید." این بدان معناست که نوستالژی احساسی است که رایلی در نهایت با بزرگتر شدن تجربه می کند (و احتمالاً والدینش قبلاً آن را تجربه کرده اند). این همچنین نشان میدهد که نوستالژی تنها احساسی نیست که بعداً در زندگی او معرفی شود.
پایان متناوب Inside Out 2
دیزنی/پیکسار
همانند اولین فیلم «Inside Out»، احساسات متعددی در مفهوم اولیه «Inside Out 2» معرفی شد، اما بعداً از فیلم نهایی حذف شد - با نه احساس جدید که ابتدا قرار بود در قسمت بعدی ظاهر شوند.خوشبختانه، کارگردان کلسی مان متوجه شد که تعداد شخصیتهای جدید باید کاهش مییافت تا روایت متمرکز بماند و مخاطبان نتوانند آنها را خیلی سخت نگه دارند.
یکی از آن احساسات حذف شده ظاهرا Shame بود که به عنوان شخصیتی خاکستری و احمقانه توصیف شد، و همانطور که جیسون دیمر طراح به The Wrap گفت، به عنوان "یک شرور قوسی" تصور شد. این بدان معناست که Shame احتمالاً بسیار کمتر از آنچه که Anxiety به نظر میرسد دلسوز و رستگارتر بوده است. آیا این منجر به اوج اکشن تری برای فیلم می شد، به جای اوج احساسی کمتری که اکنون داریم؟ اگر چنین است، احتمالاً برای بهترین حالت این است که داستان به جای یک تبهکار کلیشهایتر برای جوی و گروهی که باید با آن مبارزه کنند، بر اضطراب بهعنوان یک آنتاگونیست خوشنیت، اما گمراه، متمرکز شد.
چه کسی Shame را بازی می کرد؟ بر اساس جزئیات اندکی که در اختیار داریم، به نظر میرسد که او برای تطبیق با سایر احساسات «جدید»، خجالتی، متعهد و احتمالاً جوانتر است. راستش را بخواهید، به نظر می رسد این نقش برای شخصی مانند جنا اورتگا یا اوبری پلازا ساخته شده است. در فکر دوم، اگر میتوانستند یکی از آنها را به نقش یک شخصیت شرور در «Inside Out 2» برسانند، عالی میشد. اما هی، همیشه "Inside Out 3" وجود دارد.