منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

۱۴ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

«ددپول و ولورین» به این دلیل وجود دارد که هیو جکمن، که 9 بار نقش ولورین را بازی کرده و ظاهراً بعد از «لوگان» در سال 2017 این شخصیت را بازنشسته کرده بود، عاشق سریال ددپول بود و با ستاره رایان رینولدز دوست بود. او می‌خواست جهش‌یافته با پنجه‌های آدامانتیوم با Merc with the Mouth همراه شود، ترجیحاً در یک فیلم دوستانه که تا حدی از فیلم‌های اکشن دهه 1980 با رتبه R مانند «48 ساعت» الگوبرداری شده بود. محصول نهایی به روح فرنچایز وفادار است در حالی که طنز خودآگاه و چهارمین دیوار شکسته‌اش را تحت فشار قرار می‌دهد تا جایی که به نظر می‌رسد نتیجه یک جسارت است: چقدر می‌توانیم نقل قول‌های هوایی را حول «صداقت» بزرگ کنیم در حالی که هنوز در حال تلاش هستیم. رشته های قلب؟
اسپویلرها دنبال خواهند شد

حدود نیم ساعت بعد از فیلم، وید به یک ماموریت چندجهانی فرستاده می‌شود که در نهایت با ولورین همکاری می‌کند (دلایل را مهم نیست، به هر حال وقتی فیلم را می‌بینید آن‌ها را یاد خواهید گرفت، که مهم نیست یک میلیارد دلار درآمد داشته باشد. آنچه کسی مثل من در مورد آن باید بگوید) و این دو در نهایت از یک "خلأ" مانند زندان عبور می کنند که توسط کاساندرا نوا (اما کوروین)، یک خواهر دوقلوی کچل و لاغر چارلز خاویر اداره می شود. این مکان مملو از آوار و بناهای تاریخی است که ظاهراً همه از فیلم های منتشر شده توسط دیزنی و فاکس قرن بیستم (که توسط دیزنی در سال 2019 بلعیده شد) گرفته شده است.

مطمئنم تا زمانی که این مطلب را بخوانید، فهرست کاملی از فیلم‌های کوتاه در صفحه ویکی‌پدیای فیلم وجود خواهد داشت، اما در میان چیزهای دیگر، فکر می‌کنم یک S.H.I.E.L.D را دیدم. بالگرد، گلدسته‌های پل ویلیامزبورگ (محل نبرد مهم مرد عنکبوتی) و بالای مشعل مجسمه آزادی (سیاره میمون‌های اولیه محصول 1968 محصول فاکس) همگی در زمین مدفون شده‌اند. "دو تنه سنگی وسیع و بدون پا" در شعر پرسی بیش شلی "Ozymandias". از این منطقه به عنوان "آشادگاه استعاری" یاد می شود. این عبارت را می توان به دو صورت خواند. من گمان می‌کنم که بازیگوشی ابروی کمانی ددپول آن را به سمت خوانش دوم سوق می‌دهد: محل تخلیه استعاره‌های فرهنگ پاپ، به‌ویژه استعاره‌هایی که در کتاب‌های کمیک و فیلم‌های مبتنی بر آن‌ها با آن مواجه می‌شوید. استعاره های موجود در این آشغال شامل شخصیت های کتاب های مصور است که علاوه بر اینکه خودشان هستند، بازنمایی هایی از جنبه های اجتماعی، روانشناسی یا یک وضعیت سیاسی یا اجتماعی هستند.

آنها نیز محصولی هستند. بیهوده اولین مبارزه ددپول و ولورین حول یک نسخه سنگی غول‌پیکر از لوگوی فاکس قرن بیستم اتفاق می‌افتد که قبلاً در جلوی فیلم‌های فاکس ظاهر می‌شد: یک استودیو باید قربانی می‌شد تا این فیلم وجود داشته باشد. علاقه‌مندان به تاریخ سینما که می‌توانند دزدی‌های رایان رینولدز، بدگویی و پاورقی‌های شفاهی را تحمل کنند، درک خواهند کرد که، از جمله، «ددپول و ولورین» نسخه‌ای ابرقهرمانی از مراسم یادبود برای یک استودیو و فرنچایزهای مختلف و پروژه‌های توسعه نیافته‌ای است که کنار گذاشته شده‌اند یا در هنگام خرید از رده خارج شد. ادای احترام IP به سبک لازاروس در اینجا با شوخ طبعی و شوخ طبعی بیشتری انجام می شود (البته به نجابت اولیه اشاره نکنیم) تا گردباد AI از شخصیت های DC با چهره لاستیکی که در برادران وارنر «فلش» به نمایش درآمدند. آگاهی ناخوشایند فیلم از انگیزه سود نیز کمی تاثیرگذار است. وید در مورد لوگان می گوید: «فاکس او را کشت، دیزنی او را برگرداند. تا نود سالگی او را مجبور می‌کنند این کار را بکند.»

همچنین، بیهوده نیست: داستان اصلی فیلم در مورد رستاخیزهای واقعی و مجازی است. وقتی برای اولین بار در شش سال گذشته وید را ملاقات می کنیم، او توسط دوست دخترش ونسا (مورنا باکارین) به حاشیه کشیده شد و توسط انتقام جویان طرد شد و خود را به عنوان یک "بازنده" کنار گذاشت و اکنون در حال فروش ماشین های دست دوم است و لباسی به تن دارد. مدل موی بد او توسط آقای پارادوکس (متیو مک‌فایدن)، مامور اداره زمان واریانس (TVA) که یک «چک‌دهنده زمان» ایجاد کرده است، به خدمت می‌رود که می‌تواند خطوط زمانی را که «وجود لنگر» خود را از دست داده‌اند، از بین ببرد. باز هم، هیچ فایده‌ای ندارد که در نقد فیلمی مانند این، عمیق‌تر از داستان باشد، بنابراین بیایید بگوییم که برای جلوگیری از مشکلات آخرالزمانی در خط زمانی خود وید، او باید یک ولورین را از یکی از خطوط زمانی دیگر بگیرد و جایگزین او شود. جایی که او یک "موجود لنگر" به طرز غم انگیزی درگذشته بود که آن رشته را کنار هم نگه داشت.

فیلم در خدمت همه حماقت‌ها و جنجال‌هایی که در پی می‌آید، زیرمتن را به متن تبدیل می‌کند و آن را پررنگ می‌کند. وید از اینکه خود را جدول زمانی عیسی اعلام می کند، لذت می برد. در یکی از ماموریت‌های پرش با خط زمانی، لوگان را می‌بینیم که روی یک X غول‌پیکر مصلوب شده است. این فیلم به تدریج تبدیل به فیلم اکشن ابرقهرمانی با بودجه ۹ رقمی می‌شود که معادل سنگ محک لونی تونز به کارگردانی چاک جونز است، مانند «Duck Amuck». وقتی شخصیتی شروع به تک گویی می کند، وید می گوید: «ادامه بده، مخاطبان به زمان های طولانی عادت کرده اند.» وید مانند همیشه همه چیز را روایت می کند و در یک نقطه دوربین را می گیرد و آن را به قسمت دیگری از مجموعه می کشد تا چیزی محرمانه به ما بگوید.

فیلمنامه در مورد چیزهایی است که دیزنی به رینولدز و شرکت اجازه نمایش نمی دهد. کوکائین به طور برجسته ذکر شده است، اما هیچ کس هیچ کاری انجام نمی دهد. چیزهای باسن توصیف شده است اما به تصویر کشیده نمی شود. اسب بازی هوموروتیک و کلمه بازی وجود دارد، اما هیچ بازی جنسی واقعی وجود ندارد. همانطور که گفته شد، نویسندگان بیشتر از آن چیزی که من تصور می‌کردم در مورد انتقادات از دیزنی که MCU را به زمین می‌فرستد و در جهت‌های متعدد و ناسازگار پس از «Endgame» خارج می‌کند، می‌رسند. وید به لوگان می گوید: اتفاقاً به MCU خوش آمدید. "شما در یک نقطه پایین ملحق می شوید."

در عین حال، فیلم حساسیتی که برگرفته از کمدی است و آن را به سبکی از دوران اولیه صداگذاری فیلم‌های متحرک مرتبط می‌کند، حفظ می‌کند. ولورین و لوگان عموزاده‌های تقریباً آسیب‌ناپذیر باب هوپ و بینگ کرازبی هستند که در سریال طولانی‌مدت «جاده» که مرتباً برای برقراری ارتباط با تماشاگران برای تماشای یک فیلم مکث می‌کردند، راه می‌افتند. آنها همچنین Moe و Curly در لباس های فوق العاده هستند. نوک چشم آنها از حدقه ها می رود و وارد مغز می شود.

به نوعی، با وجود ضرب و شتم احمقانه و مسخره‌های بیش از حد متا، من به شخصیت‌ها اهمیت می‌دادم، مخصوصاً در قسمت پایانی، که یک آتش‌سوزن ترسناک را از بین می‌برد و ما را با آن منفجر می‌کند. جکمن در نقش ولورین حرکت می کند – و همیشه بوده است. مسلماً هر چه سن او بیشتر می شود. در اینجا او نه مرد رک، بلکه مرد خشمگین و بداخلاق را بازی می کند. او فریاد می زند نه فقط به این دلیل که از این دلقک کت و شلوار قرمز سیر شده است، بلکه به این دلیل که از شکست خود عصبانی است و اکنون هدفی دارد که انرژی منفی انباشته شده خود را به سمت آن هدایت کند. رینولدز، علی‌رغم تمام بی‌رحمی‌های پرحاشیه و ساینده‌اش، احتمالاً به این دلیل است که در این نسخه از داستان‌های شخصیت‌ها، هر دو مردی شکسته و رها شده‌اند: «بازنده»، وید آنها را می‌گوید. بازنده بودن آن‌ها به این ایده مربوط می‌شود که شخصیت‌های فاکس-مارول در یک رقابت طولانی مدت شرکتی به آسیب‌های جانبی ختم می‌شوند که با ضمیمه کردن و غارت یکی از مبارزان دیگر به پایان رسید.

کاش فیلم منسجم تر و منسجم تر بود. جلوه های بصری کیفیت متغیری دارند. برخی از کلوزآپ ها درخشان هستند و رنگ ها درخشنده هستند، به ویژه در صحنه های شب، در حالی که نماهای دیگر (به ویژه پانورامای نور روز در توالی برزخ) آنقدر صاف و تمیز و بدون جزئیات هستند که به عنوان محافظ صفحه نمایش عبور نمی کنند. کارگردان Shawn Levy - یک همکار معمولی رینولدز که با پروژه‌های CGI-محور و با بودجه کلان راحت است - اکشن را به خوبی انجام می‌دهد، اما بدون خلاقیت فک روی زمین (اگرچه او مهارت داستان‌نویسی کمدی در زمان‌بندی گاف‌های کلامی و بصری دارد. ، و یک ادای احترام به نام "Oldboy" وجود دارد). این دومین «ددپول» متوالی است که وید عمدتاً با تمایل ونسا به انجام کارهای درست هدایت می‌شود، حتی اگر به سختی در آن حضور داشته باشد. (با این حال، روایت او اعتراف می‌کند که هنگام تماشای فیلم Gossip Girl، که همسر رینولدز، بلیک لایولی در آن بازی می‌کرد، دچار خفگی می‌شود.) فیلم از نظر استانداردهای ابرقهرمانی (127 دقیقه) فشرده است، اما همچنان بنزینش تمام می‌شود. وید این را اعتراف می کند، اما قول می دهد که وقتی شروع به بی قراری می کنید، همه چیز را به پایان می رساند.

به ویژه در بازیگری، غرامت هایی وجود دارد. مک فایدن ژامبون خوشمزه را به سنت بریتانیایی آموزش دیده توسط شکسپیر سرو می کند. کورین، که نقش پرنسس دایانا را در «تاج» نتفلیکس بازی کرد، با نگاه‌های درنده‌گر، دست‌ها و پاهای استخوان‌دار پرنده، و انگشتان بلند و ظریف، تبه‌کاری ترسناک می‌سازد. این فیلم برخی از اعمال شکنجه‌آمیز یا قتل‌آمیز کاساندرا را تا جایی پیش می‌برد که به نظر می‌رسد مانند تجاوزات روحی و فیزیکی هستند. وقتی این زن در ذهن شما نقش می بندد، این یک استعاره نیست. (بین ناسزا، غرغر، و خمیدگی سادومازوخیستی، این مدخل به اندازه بقیه برای بچه ها مناسب نیست.)

«ددپول و ولورین» در طرحی که در کنار هم کمدی است (پنج نویسنده معتبر وجود دارد) چیزی صادقانه و واقعی درباره جوهر فیلم‌های کمیک بوک بیان می‌کند، بیشتر از اکثر اقتباس‌های «تاریک»: به هر حال همه‌اش یک ریف است. داستان‌سرایی چندجهانی - مانند کتاب‌های مصور، اپراهای صابون و سبک‌های طرفدار کشتی که از آن‌ها تکامل یافته است - بی‌نهایت انعطاف‌پذیر است. هیچ شخصیت مهمی به طور غیرقابل بازگشت مرده نیست، و نه منحصراً یک مرد خوب یا بد قفل شده است. به همین دلیل است که می‌توان شخصیت‌های معروف را با هیاهو معرفی کرد، سپس به‌طور ناگهانی برای خنده کشته شد، یا از شر غیرقابل جبرانی به شر، اما قابل بازخرید تبدیل شد. ما وارد می شویم که می دانیم تعلیق ناباوری ما مانند یک کلید چراغ خاموش و روشن می شود. این بخشی از پیمان است. و جرات.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

خلاصه داستان:

فیلم "غول بزرگ مهربان" (The BFG) که در سال 2016 منتشر شد، داستان دختری یتیم به نام سوفی را روایت می‌کند که با غولی مهربان به نام BFG آشنا می‌شود. BFG برخلاف غول‌های دیگر که آدمخوار هستند، موجودی صلح‌طلب و دوست‌داشتنی است. سوفی و BFG با هم دوست می‌شوند و ماجراجویی‌های شگفت‌انگیزی را در سرزمین غول‌ها تجربه می‌کنند.

بازیگران:

  • مارک رایلنس در نقش BFG
  • روبی وَن در نقش سوفی
  • ربکا هال در نقش خانم کلک
  • بیل نای در نقش آقای کلک
  • میسی ویلیامز در نقش اِتی
  • پنه‌لوپه ویلت در نقش ملکه انگلستان

کارگردان:

  • استیون اسپیلبرگ

نویسنده:

  • مِلیسا متیسون (بر اساس کتابی از رالد دال)

ژانر:

  • فانتزی، ماجراجویی، خانوادگی

مدت زمان:

  • 117 دقیقه

امتیاز:

  • 7.1 در IMDb

جوایز:

  • نامزد 3 جایزه اسکار

نکات جالب:

  • این فیلم اقتباسی از کتابی به همین نام نوشته رالد دال، نویسنده مشهور انگلیسی است.
  • استیون اسپیلبرگ کارگردانی این فیلم را پس از 14 سال وقفه در ساخت فیلم‌های فانتزی بر عهده گرفت.
  • مارک رایلنس برای بازی در این فیلم، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی را دریافت کرد.

نظرات منتقدین:

  • منتقدین از بازی مارک رایلنس و جلوه‌های ویژه فیلم تمجید کردند.
  • برخی از منتقدین نیز داستان فیلم را کمی ساده و کلیشه‌ای دانستند.

در مجموع، فیلم "غول بزرگ مهربان" فیلمی فانتزی و سرگرم‌کننده است که می‌تواند برای تماشاگران در هر سنی جذاب باشد.

لینک‌های مفید:

آیا سوال دیگری در مورد این فیلم دارید؟

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

دیمیتری لئونیداس از حماسه گسترده روم باستان طاووس، کسانی که در شرف مرگ هستند، گفت: «خیلی حماسی است». لئونیداس در این سریال نقش اسکورتوس را بازی می‌کند، یکی از نقش‌های محوری متعدد سریال - این شخصیت ارابه‌ران برجسته‌ای است که می‌تواند به هر تیم ارابه‌ای بپیوندد. برای قیمت مناسب. این حماسه حماسی، افسانه بازیگری آنتونی هاپکینز را در نقش امپراتور وسپاسیان، رئیس سلسله خون فلاویان، و مردی که دو پسر بسیار متفاوت خود، تیتوس (تام هیوز) و دومیتیان (جوجو ماکاری) را برای تاج و تخت سلطنتی آراسته می کند، به نمایش می گذارد. این نمایش توسط رابرت رودات با کارگردانی ارجمند رولاند امریک (وطن پرست، روز استقلال) که حدود پنج قسمت را کارگردانی می کند، ساخته شده است.

لئونیداس از همکاری با امریک، که همچنین در یک تولید عظیم با جلوه‌های ویژه که تقریباً 230 روز پرجمعیت به طول انجامید، کلاه کارگردان ناظر بر سر داشت، گفت: «او سخت‌گیر و مهربان است. لئونیداس افزود:

او کاملاً خواستار است و می‌داند چه می‌خواهد، و برای رسیدن به آن می‌تواند کاملاً ظالم باشد، اما به بهترین شکلی که یک کارگردان باید باشد... زیرا شما با مجموعه‌ای عظیم در مقیاس بزرگ سر و کار دارید. و بعد از "برش"، او مثل این است که می خندد، و مانند شیرین ترین فرد است.

لئونیداس و دیگر بازیگران، گابریلا پسیون، یوهانس هاوکور یوهانسون، مو هاشم، ایوان رئون و سارا مارتینز در ادامه داستان بزرگ‌تر از زندگی را با ما باز کردند. در اینجا گزیده‌ای از مصاحبه‌های اختصاصی ما در مووی وب آورده شده است.
رژیم تمرینی سخت: "شما باید وزن کم کنید"
یوهانس هاوکور یوهانسون، که در این سریال نقش مبارز عضلانی ویگو را بازی می‌کند، اذعان داشت: «خب، من فکر می‌کردم قبل از این یک برنامه تمرینی داشتم، اما واقعاً در مقایسه با آنچه لازم بود این کار را انجام ندادم. منظورم این است که آنها فقط هر روز با ما کار می کردند، که عالی است. من اوایل یک لباس مناسب داشتم، و دارم لباس را امتحان می کنم، و به یکی از افراد لباس گفتم: "فکر می کنم شاید باید کمی وزن کم کنم." پاسخ آنها؟ "بله، شما باید وزن کم کنید."

یوهانسون یک نیروی فیزیکی قدرتمند در کسانی که در شرف مرگ هستند، نقش یک گلادیاتور دلهره آور اسکاندیناوی و متخصص در مبارزه با سلاح را بازی می کند. او همچنین با کوامه با بازی مو هاشم در تمرین گلادیاتورها در رم 79 پس از میلاد دوست می شود. شخصیت هاشم بخشی از چندین قوس داستانی جذاب است، زیرا شخصیت او به عنوان برده به همراه دو خواهرش (کیشان ویلسون، آلیشیا ادوگامه) فروخته می شود، در حالی که مادرش (سارا مارتینز) با تب و تاب نقشه می کشد تا فرزندانش را پس بگیرد.
هاشم در مورد تمرینات آماده سازی خود گفت: «در ابتدا این کار را اشتباه انجام دادم. "وقتی شنیدم، "خوب، من در نهایت این گلادیاتور خواهم شد"، شروع به رفتن به باشگاه کردم، تمرینات تناسب اندام را دیدم... واقعاً تقویت شده و عضلانی شدم. سپس، همانطور که شروع به خواندن قسمت‌ها کردم، و سپس خواندم: «اوه، نمی‌توانیم او را تحمل کنیم، زیرا او خیلی کوچک و خیلی لاغر است.» او اضافه کرد:

"من می گفتم، "اوه صبر کنید، من خیلی کوچک هستم. کاری که من باید انجام دهم این است که شبیه یک جنگنده به نظر نرسیده و مانند یک گلادیاتور به نظر نرسیدم. بنابراین. من تازه شروع به کاهش وزن کردم تا تا حد امکان کوچک و لاغر به نظر برسم.
ایوان رئون می گوید بازی تاج و تخت هیچ چیز در این نمایش Spectacle ندارد
ایوان رئون ممکن است بیشتر برای بازی در نقش رمزی بولتون در سریال HBO، Game of Thrones شناخته شود. در اینجا، او نقش تناکس را بازی می‌کند، یک رئیس جنایی جاه‌طلب اگر نگوییم محاصره‌شده، که کاملاً لاغر شده است. او می‌گوید تماشاگران از تماشای این سریال شگفت‌زده خواهند شد و افزود:

آنها مسابقه ارابه‌سواری را می‌بینند، به‌ویژه، که قبلاً هرگز دیده نشده بود. من فکر می‌کنم فناوری به‌گونه‌ای پیش رفته است که اکنون می‌توانیم از آن‌ها برای یک برنامه تلویزیونی فیلمبرداری کنیم و به آن احساس واقعی کنیم.

او همچنین خاطرنشان کرد: «مقیاس مطلق رم که در اینجا به دست می‌آورید... این عکس‌های فراگیر فوق‌العاده وجود دارد که در آن واقعاً حس شهر و زندگی در رم را به دست می‌آورید. ما طراحی صحنه فوق‌العاده‌ای در مقیاسی داریم که من هرگز واقعاً ندیده‌ام... و [سریال] همه چیز فوق‌العاده بالایی دارد. هر شخصیتی بیشتر اوقات برای بقا می‌جنگد.» ستایش بزرگ کسی که در بازی تاج و تخت کار کرده است.
«آنهایی که در شرف مرگ هستند» «سمتی از روم که به سختی دیدیم» را نشان می‌دهد
سارا مارتینز که در این سریال نقش کالا را بازی می‌کند، در نقش یک تاجر بی‌رحم و در عین حال باهوش که مصمم است خانواده‌اش را نجات دهد، بازی به یاد ماندنی را انجام می‌دهد. او گفت که این سریال هر آنچه را که از تولید رولند امریش انتظار دارند به بینندگان ارائه می دهد و خاطرنشان کرد:

اما همچنین در روایت، آن طرفی از روم است که ما به سختی دیده‌ایم. این فقط در مورد ثروتمندان، پاتریسیان ها، خانواده حاکم و مخالفان نیست. همچنین در مورد همه کارگران، بردگان، مردم در حال شکوفایی صحبت می کند... آنچه در پشت پرده های شهری مانند روم و همه برده هایی است که آن ساختمان های زیبا و همه چیز را می ساختند. زندگی در رم در آن زمان و در هر مقیاس اجتماعی را نشان می دهد.

گابریلا پسیون شخصیت آنتونیا را باز می کند
در واقع، کسانی که در شرف مرگ هستند، در تغییر تمرکز خود بین همه جناح‌های زندگی - از فقیر تا طبقه حاکم، کار مؤثری انجام می‌دهند. Patricians در دسته دوم قرار می گیرند و دارای چهار گروه از تیم های اسب دوانی و ارابه سواری هستند که هر کدام با رنگ های متفاوتی نشان داده می شوند: قرمز، آبی، سبز و سفید. به عنوان سیاستمداران بی رحم به حساب می آیند، نفوذ آنها احساس می شود. گابریلا پسیون نقش آنتونیا حیله گر را بازی می کند که در حال کشیدن ریسمان همسرش مارسوس (روپرت پنری جونز)، ژنرال بازنشسته است. او در مورد شخصیت گفت:

آنتونیا نقشی است که من در طول بیش از 25 سال کار حرفه ای منتظرش بودم. این نقشی است که به یک هنرپیشه اجازه می‌دهد تا واقعاً تمام حوزه‌های مختلف ذهن انسان را کشف کند و هیچ محدودیتی نداشته باشد. [او] حیوانی سرگرم کننده و وحشی است که در دنیای این مرد زندگی می کند و هیچ ترسی ندارد. او می تواند در برخی لحظات ظالم، باهوش، دستکاری و بسیار کودکانه باشد."

پسیون افزود: «رولاند و مارکو واقعاً به من اجازه دادند که چیزهای غریزی زیادی [در] نقش بگذارم تا بداهه‌پردازی کنم یا برخی از انتخاب‌هایی که کمی عجیب یا دیوانه‌کننده بودند، انجام دهم». این تنها یکی از فرصت‌هایی است که بازیگران برای فرو رفتن در این حماسه تاریخی عظیم داشتند.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

رابرت دنیرو (Robert De Niro) یکی از مشهورترین و برجسته‌ترین بازیگران تاریخ سینما است که در طول بیش از پنج دهه فعالیت هنری، نقش‌های ماندگار و به یاد ماندنی را در فیلم‌های متعددی ایفا کرده است.

دنیرو در 17 آگوست 1943 در منهטن نیویورک به دنیا آمد. پدرش، "آپولو دنیرو" شاعر و مادرش، "ویرجینیا ادموندز" نقاش بودند.

او در دوران کودکی به بازیگری علاقه‌مند شد و در تئاترهای محلی به ایفای نقش می‌پرداخت. پس از گذراندن دوره دبیرستان، به دانشگاه نیویورک رفت و در رشته هنرهای نمایشی تحصیل کرد.

دنیرو در سال 1963 و در سن 20 سالگی، نخستین تجربه بازیگری حرفه‌ای خود را در تئاتر "The Off-Broadway" به دست آورد.

او در سال 1968 با فیلم "Greetings" به کارگردانی "برایان دی پالما" پا به عرصه سینما گذاشت و در ادامه در فیلم‌های متعددی از جمله "راننده تاکسی" (1976)، "گاو خشمگین" (1980)، "رفقای خوب" (1990)، "مخمصه" (1995) و "شکارچی گوزن" (1978) به ایفای نقش پرداخت.

دنیرو به خاطر مهارت بی‌نظیرش در متد اکتینگ و توانایی بالایش در جان بخشیدن به شخصیت‌های پیچیده و طنز معروف است.

او تاکنون دو بار برنده جایزه اسکار شده است:

  • در سال 1974 برای بازی در فیلم "پدرخوانده: قسمت دوم" در نقش "ویتزو کورلئونه"
  • در سال 1980 برای بازی در فیلم "گاو خشمگین" در نقش "جیک لاموتا"

دنیرو علاوه بر بازیگری، کارگردانی و تهیه‌کنندگی را نیز تجربه کرده است.

او در سال 1993 با ساخت فیلم "یک شب در رستوران" کارگردانی را آغاز کرد و در ادامه فیلم‌های دیگری مانند "صد و هفت دقیقه" (1997) و "فرشته‌های شرور" (1995) را کارگردانی کرد.

رابرت دنیرو یکی از پرافتخارترین بازیگران تاریخ سینما است و جوایز متعددی از جمله دو جایزه اسکار، دو جایزه گلدن گلوب، یک جایزه بفتا و دو جایزه انجمن منتقدان فیلم نیویورک را دریافت کرده است.

برخی از نکات جالب درباره رابرت دنیرو:

  • او به خاطر چشم‌های آبی رنگ و لحن گویش خاص خود معروف است.
  • دنیرو از حامیان سرسخت حقوق مدنی و عدالت اجتماعی است.
  • او در سال 2003 به بیماری سرطان پروستات مبتلا شد اما با درمان به موقع بر آن غلبه کرد.
  • دنیرو دو بار ازدواج کرده و شش فرزند دارد.

رابرت دنیرو بی‌شک یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما است و فیلم‌های او تا ابد در یاد سینمادوستان خواهند ماند.

  • رضا احدی