منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

۶ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به لطف افزایش غیرمنتظره محبوبیت اواخر دوره در رسانه های اجتماعی، آخرین فیلم هیجان انگیز کارگردان M. Night Shyamalan، Trap، انرژی لازم برای عبور از آخرین نقطه عطف در باکس آفیس جهانی را پیدا کرد. این فیلم در ماه اوت در سینماها اکران شد، اما با استقبال متوسط ​​منتقدان و تجاری مواجه شد. این فیلم همچنان یکی از کم نمایش ترین فیلم های شیامالان است، اما توانست با پشت سر گذاشتن مرز 80 میلیون دلار در باکس آفیس جهانی، چهره خود را در آخر هفته حفظ کند.

با 42 میلیون دلار در داخل و 38 میلیون دلار دیگر از بازارهای خارج از کشور، مجموع فروش جهانی فیلم اکنون دقیقاً 80 میلیون دلار است. Trap با بودجه گزارش شده 30 میلیون دلار تولید شد و اولین فیلم شیامالان با برادران وارنر پس از همکاری طولانی و موفق با یونیورسال است. این فیلمساز پروژه‌هایش را که بعد از یک دهه پیشروی حرفه‌ای‌اش شروع کرد، با ناامیدی‌های متوالی منتقدان مانند The Last Airbender و After Earth، به صورت شخصی تامین مالی می‌کند.
او با فیلم کم‌هزینه فیلم «بازدید» (The Visit) که بودجه کمی داشت، بازگشت، که در نهایت نزدیک به 100 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. شیامالان آن را با Split دنبال کرد که دنباله‌ای غافلگیرکننده برای فیلم موفق او Unbreakable بود که بیش از 270 میلیون دلار در سطح جهان فروخت. هر دو فیلم توسط یونیورسال اکران شدند، همان طور که Glass - پایانی برای سه گانه Unbreakable - و Knock at the Cabin در سال 2023، که با کمی بیش از 50 میلیون دلار در سراسر جهان به شدت ضعیف عمل کرد. حتی Old - هیجانی که شیامالان در اوج همه‌گیری فیلمبرداری کرد - در سطح جهانی حدود 90 میلیون دلار فروش داشت.

سومین عمل از حرفه شیامالان نیاز به یک چرخش دارد
تله با بازی جاش هارتنت در نقش یک قاتل زنجیره ای که متوجه می شود قانون او را در کنسرت پاپ به دام انداخته است، دومین فیلم کم اجرای شیامالان از زمان پخش فیلم حس ششم در اواخر دهه 1990 است. The Sixth Sensere با بیش از 670 میلیون دلار در سراسر جهان، پرفروش‌ترین فیلم اوست و پس از آن Signs با بیش از 400 میلیون دلار فروش قرار دارد.

با بررسی‌های متفاوت مواجه شد و در حال حاضر در وب‌سایت جمع‌آوری Rotten Tomatoes در رتبه‌بندی «فاسد» ۵۷ درصدی قرار دارد. امتیاز تماشاگران فیلم کمی مثبت تر از 65 درصد است. همچنین با بازی هیلی میلز، آلیسون پیل، سالیکا نایت شیامالان و آریل دونوگهو، تراپ برای تماشای سینما و خانه در دسترس است.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

وقتی در «ارباب حلقه‌ها» با آرون اوندومیل (الف برای Evenstar) آشنا می‌شویم، او دختر زیبا و با عمر الروند پردیل (الویش برای نیمه الف) است. آرون نیز یک پردیل است، به این معنی که او هم خون الوی و هم خون انسان دارد (و یک قطره خون فرشته در آنجا ریخته شده است، فقط برای اندازه گیری خوب). این به او یک مسیر زندگی می دهد که برای افراد بسیار کمی در سرزمین میانه محفوظ است، یکی با انتخاب زندگی ابدی در سرزمین میانه یا توانایی عبور از طریق مرگ به هر چیزی که بعد از آن اتفاق می افتد.
همانطور که هر طرفدار "ارباب حلقه ها" (کتاب یا فیلم) به شما خواهد گفت، آرون از انتخاب خود برای ازدواج با آراگورن استفاده می کند (بله، آنها از دور با هم فامیل هستند اما مهم نیست) و ملکه فانی گوندور می شود. با این حال، چیزی که طرفداران فیلم ها و حتی کتاب خوانانی که ضمائم «بازگشت پادشاه» را رد نکرده اند ممکن است متوجه نشوند این است که آرون در واقع پس از «ارباب حلقه ها» به پایانی غم انگیز و غم انگیز می رسد. "به پایان می رسد. چطور؟ به طور خلاصه، او از غم و اندوه می میرد.

اما این فقط نوک کوه یخ برای یک زندگی مهم و طولانی است. بیایید کمی به عقب برگردیم و ببینیم که آرون چگونه به پایان تلخ خود می رسد.

زندگی آرون (به طور خلاصه)
آرون ممکن است در نهایت یک زندگی فانی را انتخاب کند، اما در ابتدا، او هزاران سال را در کنار پدر نیمه الف جاودانه اش زندگی می کند. مانند هر موجودی با این طبیعت، این بدان معناست که او چیزهای زیادی را می بیند، همه اینها در دوران سوم اتفاق می افتد - برای کسانی از شما تعجب می کنید، بله، متأسفانه، این بدان معناست که ما نمی توانیم او را در ویدیوی پرایم "The" ببینیم. مجموعه حلقه های قدرت» که در دوران دوم اتفاق می افتد. (اگرچه، انصافاً، تیم نویسندگی آن نمایش بیش از یک بار با جدول زمانی تالکین به هم ریخته است، بنابراین هنوز ممکن است.)

ضمائم "بازگشت پادشاه" (که حاوی بیشتر اطلاعات فوق برنامه در مورد زندگی آرون است) می گوید که او 241 سال در عصر سوم متولد شده است. او بیش از 2700 سال در گمنامی نسبی در میان الف ها زندگی می کند تا اینکه یک روز با آراگورن 20 ساله ای برخورد می کند که شیفته زیبایی الف های باستانی او می شود. به طور خلاصه، آراگورن بزرگ می شود، به طور نسبی، و آرون در نهایت عاشق مرد خشنی می شود که او تبدیل شده است. با این حال، آنها منتظر می مانند تا پس از جنگ حلقه، در آن زمان آرون با آراگورن ازدواج می کند و آنها پادشاه و ملکه جدید پادشاهی های متحد شده گوندور و آرنور می شوند (مثلا کل سمت چپ میانه). -نقشه زمین).

در این مرحله، آرون تقریباً 2800 سال سن دارد، اما او جاودانگی خود را رها می کند تا با آراگورن باشد. خوشبختانه، اصل و نسب آراگورن به این معنی است که او نیز زندگی فوق‌العاده‌ای طولانی دارد (حداقل برای یک مرد ساده)، و او 120 سال دیگر به لگد زدن ادامه می‌دهد. آراگورن تا 210 سالگی جانش را می سپارد و این سیم پیچ فانی را از بین می برد - رویدادی که مستقیماً به مرگ آرون منجر می شود.

مرگ آراگورن (که منجر به مرگ آرون می شود)
وقتی می گوییم «آراگورن جانش را می سپارد»، به معنای واقعی کلمه است. مرد به خواست خودش می میرد. او در سنین پیری تصمیم می گیرد که جان خود را با کمال میل تسلیم کند و قبل از اینکه در اثر پیری ناتوان شود بمیرد. این کاری است که اجداد با عمر طولانی او نیز مجاز به انجام آن بودند.

با این حال، وقتی او به آرون می‌گوید زمان آن فرا رسیده است (در ضمیمه‌های «بازگشت پادشاه»)، «آرون به خوبی می‌دانست که چه قصدی دارد، و مدت‌ها پیش آن را پیش‌بینی می‌کرد؛ با این حال، او بیش از حد تحت فشار بود. غم و اندوه "پس، پروردگارا، آیا قبل از اینکه وقت شما باشد، مردم خود را که بر اساس قول شما زندگی می کنند، رها می کنید؟" آراگورن اشاره می کند که "قبل از" زمان او نیست. او در حال پیر شدن است و پسر آنها، الداریون، آماده است تا پادشاه شود.

وقتی آراگورن بالاخره به خواب نهایی خود می‌رود، به آرون می‌گوید: "من هیچ آرامشی با تو نمی‌گویم، زیرا هیچ آرامشی برای چنین دردی در محافل جهان وجود ندارد." او می‌گوید که می‌تواند از انتخاب فانی‌اش توبه کند و به دنبال گذر به سرزمین مرده الف‌ها در پناهگاه‌های خاکستری باشد، اما او می‌گوید که خیلی دیر شده است. انتخاب او دائمی است و او باید «عذاب انسانها» - یعنی مرگ - را رعایت کند. سپس او این جمله دردناک روشنگر را بیان می کند: "تاکنون داستان قوم تو و سقوط آنها را درک نکرده ام. به عنوان احمق های شریر آنها را تحقیر کردم، اما در نهایت برای آنها ترحم می کنم. زیرا اگر این واقعاً به قول الدارها باشد، هدیه ی یگانه به مردم، دریافت آن تلخ است.

مرگ آرون (به تفصیل)
زمانی که آراگورن اندکی بعد از این اتفاق می میرد، آرون شکسته می شود. اگر همه این‌ها آشنا به نظر می‌رسند، به این دلیل است که هر کسی که نسخه طولانی‌تر «دو برج» را تماشا کرده باشد، می‌داند صحنه‌ای وجود دارد که در آن الروند (هوگو ویوینگ) دخترش (لیو تایلر) را (به دلیل نداشتن کلمه بهتر) ترسانده است. ترک سرزمین میانه با گفتن داستانی از غم و اندوه خود هنگام مرگ آراگورن (ویگو مورتنسن). ما او را می بینیم که گریه می کند و در میان جنگل های غم انگیز سرگردان است. در آن صورت، او بلوف پدرش را صدا می‌زند، اما آن صحنه به وضوح از پایان اصلی او گرفته شده است - و بدتر می‌شود.

پس از رفتن آراگورن، آرون از خانه مردگان خارج می‌شود و متن می‌گوید: «نور چشمانش خاموش شد و به نظر مردمش می‌رسید که مانند شب زمستانی که بدون ستاره می‌آید سرد و خاکستری شده است. " او با پسر و دختران محبوبش خداحافظی می کند و سپس به لوتلورین می رود. با این حال، در این مرحله، هیچ درمانی وجود ندارد. الف ها، سلبورن و گالادریل (با حلقه قدرت حافظ طبیعت خود) مدت هاست که از بین رفته اند و زمین خالی و ساکت است.

بخشی از خط آخر J.R.R. تالکین به ما می‌خواند: «سرانجام وقتی که برگ‌های مالور می‌ریزند، اما هنوز بهار نرسیده بود، خودش را بر سرین امروت گذاشت و آنجا قبر سبز اوست، تا زمانی که دنیا تغییر کند، و همه روزها. زندگی او توسط مردانی که بعداً می آیند کاملاً فراموش می شوند و النور و نیفردیل دیگر در شرق دریا شکوفا نمی شوند. دلت را پاره کن، درست است؟ این پایان غم انگیزی است که هرگز در روزهای شاد پس از نابودی یک حلقه نمی‌بینید.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

یک فیلم پاتوق خوب چیست؟ آیا انواع خاصی از فیلم‌های ژانر وجود دارند که ممکن است بسیار جذاب باشند، اگر در حال حاضر در وضعیت حساسی قرار داشته باشید؟ آیا برای گذراندن اوقاتی خوب باید اهل سنگ‌نوردی، ژانر، یا نوع دیگری از افراد ناسازگار اجتماعی باشید؟

سؤالات خوبی هستند، اما چگونه باید بدانم دوستان شما چه چیزی را دوست دارند یا چگونه پویایی گروه شما میزان پذیرش شما را نسبت به چیزهای عجیب و غریب یا حتی سرگرم کننده تعیین می کند؟ و حتی اگر در زندگی واقعی با هم دوست باشیم: آیا تا به حال درد دل کوچک ناشی از نادرست خواندن اتاق را تجربه نکرده اید، پس از اینکه تلاش کردید و متأسفانه نتوانستید چیزی را که دوست دارید با افرادی به اشتراک بگذارید که به هر دلیلی این کار را انجام نمی دهند. ببین چی میکنی؟ این گاهی اوقات ریسکی است که ارزش انجام آن را دارد، به خصوص اگر علاقه کمتری به تبدیل دوستان خود نسبت به ایجاد جرقه دارید.

«چراغ ها را خاموش نکن» ممکن است یک فیلم پاتوق خوبی باشد، به خصوص اگر فیلم های ترسناکی را دوست دارید که به نظر می رسد کمی سنگ هم هستند. یک فیلم متافیزیکی سبک شمارش بدن که عمدتاً در یک وسیله نقلیه تفریحی ضرب و شتم اتفاق می‌افتد، بیش از آنکه عمداً به هر جایی برود پر پیچ و خم است. این یک تعریف است، بیشتر.

ممکن است هنوز برای رسیدن به نقطه ای که از معاشرت با قهرمانان فیلم لذت می برید، تلاش کنید، گروهی اغلب آزاردهنده از رفقای نازک کشیده، که برخی از آنها یکدیگر را بیشتر از دیگران دوست دارند. آنها جوان هستند و به دلیل اینکه دوست خود شیفته خود اولیویا (کریستال لیک ایوانز) را در یک جشنواره موسیقی بزرگ همراهی می کنند، بنابراین، آنها آنقدر سر و صدا هستند و اغلب آنقدر نفرت انگیز هستند که شما هم ممکن است تعجب کنید که نویسنده چیست؟ /اندی فیکمن کارگردان علیه جوانان. اما فیلم ادامه می‌یابد، و همه چیز به طرز عجیبی شروع به یکنواخت شدن می‌کند، وقتی که RV گروه به ناچار خراب می‌شود (حدود 35 دقیقه بعد) و کسی چه می‌داند مورد حمله قرار می‌گیرد.

تا آن زمان، ممکن است از چرخاندن چشمان خود به سهامدارانی لذت ببرید که بعداً حداقل تصدیق می کنند که فقط بر اساس رفتارهای مزاحم خود چیزهای زیادی در مورد یکدیگر می دانند. باز هم، هیچ تنش عمیق یا تضاد معناداری در تجربیات زندگی وجود ندارد تا کری (بلا دلانگ)، دوست بدبین و بسیار مضطرب اولیویا را از گابی (آنا زامبرانا)، رقیب جسور کری متمایز کند. چند نوع سهام دیگر وجود دارد، و برخی از آنها به طور قابل درک جذاب تر از دیگران هستند، بسته به خلق و خو و شخصیت خودشناس شما. کریس (داریل توفا) مواد مخدر مصرف می‌کند و به وضوح خودش را احساس می‌کند، مثل زمانی که از حمام RV بیرون می‌آید و به همسفرانش هشدار می‌دهد که: «چیزی در من مرد و اوه، بیرون افتاد. **** ناخوشایند است. در مقابل، مرین جیسون (جان باسی) رواقی اما توانا، صرفاً به این دلیل که کارهایش را انجام می‌دهد، برجسته می‌شود، مانند زمانی که در مقابل یک جفت سرخپوست بداخلاق ایستاده است که گبی و دوستانش را به شدت تهدید می‌کنند.
در نهایت، مجبور نیستید این شخصیت‌های دور ریختنی را آنقدر دوست داشته باشید، و حتی به این دلیل نیست که خطر پس از خرابی که با آن مواجه می‌شوند آنقدر خوب نیست. در عوض، «چراغ‌ها را خاموش نکن» در نهایت به گمانه‌زنی‌های وحشت‌زده و نه کاملاً متفکرانه قهرمان‌های داستان می‌پردازد. چرا که واقعاً چه کسی می داند که خارج از RV او چه چیزی در انتظار است؟ گاهی اوقات شبیه اعضای گروه به نظر می رسد و فقط گاهی اوقات به عنوان یک جفت چشم قرمز شناور روی صفحه ظاهر می شود که ممکن است چراغ های جلوی ماشین باشند یا نباشند.

درعوض، پینگ‌پنگ‌های «چراغ‌ها را خاموش نکن» از یک امکان به احتمال دیگر، اغلب توسط کری از طریق گفت‌وگوی نفس‌گیر پیشنهاد می‌شود که هر اتفاقی که بعدا بیفتد، یا (اغلب) جواب می‌دهد. شاید دوستان اولیویا توسط افراد عادی غیر دوستانه ای که قبلاً با آنها برخورد کردند تحت تعقیب قرار می گیرند. یا شاید چیزی خارج از RV وجود نداشته باشد. شاید اولیویا با مهمانانش درگیر شده است تا بتواند از واکنش های وحشتناک آنها فیلم گرفته و در فضای مجازی پست کند. یا شاید ربطی به کتاب‌های مخفی صاحب RV داشته باشد. همه این گزینه‌ها معتبر به نظر می‌رسند، اما هیچ‌کدام از آن‌ها راضی نمی‌کنند، که می‌تواند نوع درستی ناامیدکننده باشد، به خصوص اگر با همراهان مستعد تماشا می‌کنید.
من فقط می‌توانم «چراغ‌ها را خاموش نکن» را خیلی توصیه کنم، بیشتر به این دلیل که شخصیت‌پردازی‌ها و دیالوگ‌ها آنقدر کلیشه‌ای و دوست‌داشتنی هستند که لذت بردن از همه پیچ‌ها و چرخش‌هایی که فیکمن («مسابقه تا کوه جادوگر») در نوک انگشتان پا می‌زند، دشوار است. گذشته در طول این تمرین ژانر ماجراجویی خود را انتخاب کنید. سپس، هر چه بیشتر به «چراغ ها را خاموش نکن» و تمرکز غیرمعمول آن بر پارانویا به عنوان یک قاتل عفونی خلقی فکر می کنم، بیشتر از اودیسه دانش آموزان فضایی فیکمن قدردانی می کنم. حداقل، از صحبت کردن در مورد فیلم یا دعوای خود لذت خواهید برد، چه با شریک زندگی خود یا دوستان ژانر دوست خود تماشا کنید. یک فیلم ترسناک به ندرت شما را تشویق می کند که اجازه دهید ذهن خود به اندازه فیکمن در اینجا پرسه بزند. سفر را با تنها رفتن هدر ندهید.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

رایان رینولدز رسماً در مورد فیلم گم شده Deadpool & Wolverine اظهار نظر کرده است. در عصر حماسه مولتی‌ورس، مارول با نقش‌آفرینی‌های اصلی فیلم‌ها بیگانه نیست. کامئوهای مارول Deadpool & Wolverine این را ثابت کردند، با دخالت TVA که منجر به ظاهر شدن گونه‌هایی از هر دو شخصیت اصلی شد. در زمان پایان فیلم Deadpool & Wolverine، برخی از فیلم‌های کوتاه شامل Elektra جنیفر گارنر، Gambit Channing Tatum، Blade از Wesley Snipes و حتی هنری Cavill در نقش ولورین بودند. در حالی که فیلم‌های چند وجهی مارول احتمالاً بالاتر از این خواهند بود، فیلم‌های کوتاه Deadpool & Wolverine در عین اینکه با مضامین داستان همخوانی داشتند، هیجان‌انگیز بودند.

با این حال، یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های Deadpool & Wolverine از فیلم نهایی حذف شد و در نهایت توسط رایان رینولدز از طریق اینستاگرام در مورد آن اظهار نظر شد. فیلم کوتاه مورد بحث متعلق به Ryan Reynolds Wrexham A.F.C. راب مک الهنی، شریک و ستاره فیلم It's Always Sunny in Philadelphia. مک‌الهنی لحظه‌ای را در فیلم Deadpool & Wolverine فیلمبرداری کرد تا از پیش‌فرض چندوجهی فیلم و ارتباط واقعی خود بازیگر با رینولدز استفاده کند، اما از فیلم نهایی حذف شد. در نهایت، رینولدز در یک پست خنده دار در شبکه های اجتماعی به این وضعیت پرداخته است.
توضیح اینکه چرا راب مک‌الهنی از Deadpool & Wolverine & Cameo کنار گذاشته شد
از زمان اکران Deadpool & Wolverine، عناصری از فیلم کوتاه McElhenney در این فیلم فاش شده است. پست اینستاگرام رینولدز بزرگترین بینش را ارائه می دهد، و بیشتر در مورد آنچه که در ابتدا مستلزم آن بود و همچنین دلیل حذف آن از فیلم توضیح می دهد. McElhenney در فیلم به عنوان یک مامور TVA ظاهر شد، کسی که در نبرد The Void بین مقاومت Deadpool & Wolverine و نیروهای Cassandra Nova جنگید. رینولدز با بیان این که کمئوی مک‌الهنی با خورده شدن شخصیت او توسط آلیوث به پایان رسید، فاش کرد.

این بازیگر همچنین به دلیل بریده شدن صحنه اشاره کرد. رینولدز در این پست بیان می‌کند که این سکانس آنطور که در نظر داشتند کار نمی‌کند و تنها به دلیل وفاداری بازیگر به مک‌الهنی در کات باقی مانده است. با این حال، دخالت TVA بیشتر از نبرد در The Void حذف شد، با آخرین اکت Deadpool & Wolverine که فقط این دو و متحدانشان را در برابر سرسپردگان Nova نشان می‌داد. به این ترتیب، نماینده McElhenney TVA قربانی ویرایش فیلم شد، اگرچه اکران خانگی Deadpool & Wolverine احتمالاً صحنه‌ای را برای طرفدارانی که مایل به تماشای صحنه‌ای غیرقابل مشاهده هستند، در بر خواهد داشت.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

فیلم اول برقص (Dance First) یک اثر بیوگرافیک و درام است که در سال 2023 منتشر شد. این فیلم به زندگی و ذهن ساموئل بکت، نویسنده و نمایشنامه‌نویس برجسته ایرلندی می‌پردازد. بکت یکی از چهره‌های شاخص ادبیات قرن بیستم است که آثارش به دلیل سبک منحصر به فرد و پرداختن به موضوعاتی مانند پوچی، مرگ و تنهایی شناخته می‌شوند.

داستان فیلم:

فیلم اول برقص به جای روایت خطی زندگی بکت، بیشتر به درون ذهن او نفوذ می‌کند و به بررسی افکار، احساسات و خاطرات او می‌پردازد. از طریق مونولوگ‌های درونی بکت، مخاطب با جنبه‌های مختلف شخصیت او آشنا می‌شود؛ از مبارزاتش در جنگ جهانی دوم گرفته تا موفقیت‌های ادبی‌اش و روابط پیچیده‌اش با دوستان و خانواده.

ویژگی‌های برجسته فیلم:

  • بازیگری درخشان: گابریل برن در نقش ساموئل بکت، اجرایی درخشان و تحسین‌برانگیزی ارائه داده است. او با ظرافت و عمق، پیچیدگی‌های شخصیت بکت را به تصویر کشیده و مخاطب را به دنیای درونی این نویسنده‌ی بزرگ می‌برد.
  • کارگردانی هنرمندانه: جیمز مارش، کارگردان فیلم، با رویکردی هوشمندانه و هنری به داستان پرداخته است. او از طریق استفاده از تکنیک‌های بصری و صوتی، فضایی وهم‌آلود و تأمل‌برانگیز را برای فیلم خلق کرده است.
  • فیلمنامه قوی: فیلمنامه فیلم به قلم نیل فورسایت، توانسته است به خوبی به عمق شخصیت بکت نفوذ کند و ابعاد مختلف زندگی و آثار او را به تصویر بکشد.
  • مضامین عمیق: فیلم اول برقص به موضوعاتی مانند تنهایی، مرگ، معنا و هستی می‌پردازد و مخاطب را به تفکر و تأمل وا می‌دارد.

چرا باید این فیلم را دید؟

اگر به ادبیات، فلسفه و آثار ساموئل بکت علاقه‌مند هستید، این فیلم می‌تواند برای شما بسیار جذاب باشد. اول برقص، علاوه بر اینکه یک فیلم بیوگرافیک است، یک اثر هنری نیز محسوب می‌شود که به شما فرصت می‌دهد تا به درون ذهن یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم سفر کنید.

نکات قابل توجه:

  • فیلم اول برقص بیشتر یک اثر هنری و تأمل‌برانگیز است تا یک فیلم روایی با روایت خطی.
  • این فیلم برای همه مخاطبان مناسب نیست و ممکن است برخی از بینندگان آن را پیچیده و مبهم بدانند.
  • اگر با آثار ساموئل بکت آشنا نیستید، بهتر است قبل از تماشای این فیلم، برخی از آثار او را مطالعه کنید تا درک بهتری از فیلم داشته باشید.

در کل، فیلم اول برقص یک اثر ارزشمند و دیدنی است که به علاقه‌مندان به سینما و ادبیات توصیه می‌شود.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

سینما و تلویزیون، هنرهایی هستند که ما را به دورترین نقاط جهان می‌برند و تجربیات بی‌نظیری را برای ما رقم می‌زنند. یکی از عواملی که در جذابیت این آثار هنری نقش مهمی ایفا می‌کند، لوکیشن‌های آن‌ها است. لوکیشن‌های فیلم و سریال‌ها، اغلب به همان اندازه شخصیت‌ها و داستان‌ها برای مخاطبان جذاب هستند. در این مقاله، به معرفی برخی از لوکیشن‌های معروف فیلم و سریال‌های دنیا خواهیم پرداخت.

لوکیشن‌های تاریخی و باستانی

  • رومی باستان: بسیاری از فیلم‌های حماسی و تاریخی، روم باستان را به عنوان لوکیشن انتخاب کرده‌اند. کولوسئوم، فوروم روم و شهرهای باستانی ایتالیا، از جمله لوکیشن‌های محبوب برای به تصویر کشیدن عظمت و شکوه امپراتوری روم هستند.
  • یونان باستان: جزایر یونان، آکروپولیس و معابد باستانی این کشور، بارها و بارها در فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی به تصویر کشیده شده‌اند. این لوکیشن‌ها، فضایی اساطیری و حماسی به آثار می‌بخشند.
  • مصر باستان: اهرام ثلاثه، رود نیل و معابد باستانی مصر، از جمله لوکیشن‌های محبوب برای فیلم‌های ماجراجویی و تاریخی هستند. این لوکیشن‌ها، حس رمز و راز و اسرارآمیز بودن را به مخاطب منتقل می‌کنند.

لوکیشن‌های شهری مدرن

  • نیویورک: نیویورک، با آسمان‌خراش‌های بلند، خیابان‌های شلوغ و نمادهای معروفش، یکی از محبوب‌ترین لوکیشن‌های فیلم و سریال است. از فیلم‌های کمدی و عاشقانه تا تریلرهای هیجان‌انگیز، بسیاری از فیلم‌ها در این شهر فیلمبرداری شده‌اند.
  • لندن: لندن، با معماری تاریخی و مدرن، پارک‌های زیبا و خیابان‌های سنگفرش شده، لوکیشنی جذاب برای فیلم و سریال است. از فیلم‌های تاریخی تا فیلم‌های جاسوسی، بسیاری از آثار در این شهر فیلمبرداری شده‌اند.
  • پاریس: پاریس، شهر عشق، با برج ایفل، موزه لوور و خیابان‌های رمانتیکش، یکی از زیباترین لوکیشن‌های فیلم و سریال است. بسیاری از فیلم‌های عاشقانه و درام در این شهر فیلمبرداری شده‌اند.

لوکیشن‌های طبیعی

  • یلوستون: پارک ملی یلوستون، با چشمه‌های آب گرم، آتشفشان‌ها و مناظر طبیعی خیره‌کننده، لوکیشنی محبوب برای فیلم‌های ماجراجویی و وحشت است.
  • آمازون: جنگل‌های آمازون، با تنوع زیستی بی‌نظیر و طبیعت بکر، لوکیشنی ایده‌آل برای فیلم‌های ماجراجویی و اکشن است.
  • آفریقا: سافاری در آفریقا، حیات وحش متنوع و مناظر طبیعی زیبا، از جمله عناصری هستند که بسیاری از فیلم‌سازان را به این قاره جذب می‌کنند.

لوکیشن‌های خیالی

  • هوگوارتز: مدرسه جادوگری هوگوارتز، از مجموعه فیلم‌های هری پاتر، یکی از معروف‌ترین لوکیشن‌های خیالی است. این قلعه‌ی جادویی، فضایی مرموز و پر از رمز و راز را برای مخاطب تداعی می‌کند.
  • میانه زمین: سرزمین میانه، از دنیای ارباب حلقه‌ها، لوکیشنی حماسی و پر از ماجراجویی است. این سرزمین خیالی، با مناظر طبیعی زیبا و شهرهایی باستانی، فضایی جادویی و اسطوره‌ای را برای مخاطب خلق می‌کند.

تأثیر لوکیشن در فیلم و سریال

لوکیشن‌ها نه تنها به زیبایی بصری فیلم و سریال می‌افزایند، بلکه بر داستان، شخصیت‌ها و فضای کلی اثر نیز تأثیر می‌گذارند. یک لوکیشن مناسب می‌تواند به مخاطب کمک کند تا با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند و در داستان غرق شود.

  • رضا احدی