منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

منطقه سینمایی

تازه ترین اخبار سینمای ایران و جهان

۲۹ مطلب در تیر ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

"Gangs of Godavari" (به معنی "باندهای گوداوری") فیلمی هندی در ژانر اکشن، تاریخی و جنایی است که در سال 2024 به کارگردانی Krishna Chaitanya و با بازی Vishwak Sen، Anjali، Neha Shetty، Nassar و Sampath Raj اکران شد.

داستان:

این فیلم داستان دو برادر به نام‌های Varun و Vicky را روایت می‌کند که در منطقه گوداوری در ایالت آندرا پرادش هند بزرگ شده‌اند.

Varun که برادر بزرگتر است، پلیسی فاسد است که برای پول حاضر به انجام هر کاری است. Vicky برادر کوچکتر، جوانی ایده‌آلیست است که قصد دارد از طریق قانون به مردم کمک کند.

مسیر زندگی این دو برادر زمانی که با یک باند جنایتکار خطرناک روبرو می‌شوند، به طور کامل تغییر می‌کند. Varun باید بین وظایف خود به عنوان یک پلیس و تعهدش به برادرش یکی را انتخاب کند.

عوامل:

  • کارگردان: Krishna Chaitanya
  • نویسنده فیلمنامه: Krishna Chaitanya
  • تهیه کننده: Anjali
  • بازیگران: Vishwak Sen، Anjali، Neha Shetty، Nassar، Sampath Raj، Posani Krishna Murali، Satyadev Kancharana، Vennela Kishore، Raghu Babu، Tanikella Bharani، Anjali Patro، Jabardast Mahesh، Surendra Reddy، and others
  • موسیقی: Gopi Sundar
  • تدوین: Garry BH
  • فیلمبرداری: Sai Srinivas Reddy
  • تاریخ اکران: 12 مارس 2024

جوایز:

  • این فیلم تاکنون در هیچ جشنواره یا مراسم معتبری برنده جایزه نشده است.

نقدها:

  • منتقدان نظرهای مختلفی در مورد این فیلم ارائه کرده‌اند.
  • برخی از منتقدان بازی Vishwak Sen را ستوده و صحنه‌های اکشن فیلم را هیجان‌انگیز دانسته‌اند.
  • در مقابل، برخی دیگر داستان فیلم را کلیشه‌ای و شخصیت‌ها را غیرقابل‌باور دانسته‌اند.

نکات جالب:

  • این فیلم در منطقه گوداوری در ایالت آندرا پرادش هند فیلمبرداری شده است.
  • زبان اصلی این فیلم تلوگو است و به زبان‌های هندی، تامیل و مالایالم نیز دوبله شده است.
  • این فیلم برای تماشاگران بالای 13 سال مناسب است.

اگر به دنبال فیلمی اکشن، تاریخی و جنایی هستید که در فضایی هندی روایت می‌شود، "Gangs of Godavari" می‌تواند گزینه مناسبی برای شما باشد.

منابع:

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

دوستان خیالی که از خلاقیت هنوز افسارگسیخته کودکان متولد شده اند، جایی که یک اتاق خالی و مجموعه ای تصادفی از اشیاء می تواند الهام بخش عجیب ترین ماجراها باشد، دوستان خیالی به نیازهای ذهن جوان برای همراهی پاسخ می دهند. پیچیدگی‌های این موجودات نامرئی و رابطه آن‌ها با خالقان انسانی‌شان موضوع انیمیشن «تخیلی» کارگردان ژاپنی یوشیوکی موموس است که او از رمان بریتانیایی سال 2014 نوشته A.F. هارولد و تصاویر امیلی گراور برای آن متن اصلی اقتباس کرده است.
فانتزی خیره‌کننده و پر جنب و جوش Momose تنها چند هفته پس از نمایش زنده اکشن/انیمیشن هیبریدی جان کرازینسکی «IF» و کمی بیش از یک ماه پیش از بیستمین سالگرد نمایش «خانه فورستر برای دوستان خیالی» در شبکه کارتون، روی پرده‌های آمریکایی می‌آید. داستان‌هایی که در جهان‌های فوق‌العاده مشابه دوستان ساختگی حرکت می‌کنند.

در میان مناظر در حال تغییر شکل و آسمان پرستاره، راجر (با صدای انگلیسی لویی راج-بوکانان)، پسری بلوند، قلمرویی را معرفی می‌کند که در آن او و آماندا (اِوی کیزل)، دختر جوانی که او را تجسم کرده، با هم وقت می‌گذرانند. اگرچه راجر به نظر هم سن و سال آماندا است، او فقط چند ماه است که در آنجا حضور داشته است - از زمان درگذشت پدر دختر. حضور او در حالی که آماندا با غم و اندوه دست و پنجه نرم می کند، حمایت آرامش بخشی را فراهم می کند. او و راجر قول داده اند از یکدیگر محافظت کنند و هرگز گریه نکنند.

این انیمیشن توسط استودیو پونوک، شرکت سازنده «مری و گل جادوگر» و با چندین هنرمند آموزش دیده توسط استودیو گیبلی ساخته شده است. خود موموس در بخش انیمیشن شاهکارهایی مانند "قبر کرم شب تاب"، "شاهزاده مونونوکه" و "روح دور" کار می کرد. تجربه او تحت رهبری هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا در اینجا منعکس کننده برخورد کوبنده و در عین حال بی مزه از مواد و زیبایی شناسی گرم نمایش داده شده است.

برخی از عناصر و جلوه‌ها، مانند دسته‌ای از پرندگان اوریگامی، استفاده از فناوری‌های دیجیتال را برای تکمیل شخصیت‌های عمدتاً با دست طراحی می‌کنند. با این حال، پس‌زمینه‌های بسیار دقیق در خانه آماندا، که به عنوان یک کتاب‌فروشی دو چندان می‌شود، و بعداً در جهان موازی که دوستان خیالی در آن زندگی می‌کنند، استعداد هنری را در اینجا به نمایش می‌گذارند. یک فریم از «The Imaginary» می‌تواند از انیمیشن‌های تولید انبوه و بدون الهام در برخی از پیشنهادات آمریکایی که همان جمعیت‌شناسی را هدف قرار می‌دهند، پیشی بگیرد.
آماندا با مادر استرس‌زده‌اش، لیزی (هیلی آتول) زندگی می‌کند، که ارتباطش را با آن بخش آزاده‌ای از خود که به او اجازه می‌داد سال‌ها در گذشته دوست تصویری خود، فریج را داشته باشد، از دست داده است. و از آنجایی که بزرگسالی او را از ایده‌های خیالی خسته و محتاط کرده است، لیزی نمی‌تواند نگرانی‌های آماندا را درباره ملاقات یک شرور بشنود: آقای بانتینگ، نوعی خون‌آشام تخیلی، و همراه خیالی باستانی او: یک ترسناک، مو بلند، دختری مرده با لباس قدیمی که انگار از یک فیلم ترسناک فراطبیعی بیرون آمده است. بانتینگ صدها سال به لطف انرژی که هنگام خوردن تصاویر می دزدد زندگی کرده است. هر چه خلقتی که او می بلعد از نظر عاطفی پیچیده تر باشد، نیروی حیات او شدیدتر می شود. ارادت تزلزل ناپذیر راجر به آماندا اشتهای او را تحریک می کند.

هنگامی که یک تصادف آماندا و راجر را از هم جدا می کند، دومی از آستانه عبور می کند و وارد دنیایی می شود که در آن دوستان خیالی که صاحبانشان آنها را فراموش کرده اند پنهان می شوند تا کاملا ناپدید نشوند. این زمانی است که «تخیلی» در را به روی نیاز به توضیح اساسی باز می کند و شروع به احساس پیچیدگی داستانی می کند. قواعدی که دوستان خیالی باید رعایت کنند در قالب گفتگوی توضیحی به سراغ ما می آیند و حتی پس از آن سؤالات بیشتری پیش می آید. این تخیل‌های غیرقانونی می‌توانند یک روز برای کودکانی که به دلیل نامشخصی یکی از آن‌ها را ندارند، کنسرت‌هایی به عنوان همبازی موقت داشته باشند. با معرفی تخیلی‌های بیشتری، برخی که شبیه انسان به نظر می‌رسند و برخی دیگر که حیوانات دورگه یا وسایل بی‌جان هستند، احساس می‌شوند، طرح به نبردی همه جانبه بین واقعیت و تخیل تبدیل می‌شود که در آن برخی از مکانیک‌های گره‌خورده رمز و راز می‌کنند.

«The Imaginary» حتی با وجود کاستی‌هایی که در زمینه نویسندگی دارد، همچنان وضوحی تأثیرگذار دارد که آماندا و لیزی را گرد هم می‌آورد. این که در همان آخر هفته‌ای که «من نفرت‌انگیز 4» در سینما اکران می‌شود، روی نتفلیکس می‌آید، نشان‌دهنده ورطه فکری و هنری گسترده‌ای است که رویکردهای آن‌ها را به انیمیشن‌های خانوادگی پسند از هم جدا می‌کند. اگر علاقه ای وجود داشت، یک استودیوی آمریکایی می توانست به طور بالقوه برداشتی هالیوودی از کتاب انگلیسی زبان A.F. Harrold تولید کند، اما در عوض مخاطبان جوان در سراسر جهان دنباله دیگری را دریافت کردند که در آن مینیون ها با حرف های نامفهوم صحبت می کنند یا فریاد می زنند "موز!"
چیزی که «تخیلی» در مورد دوران کودکی به درستی به دست می‌آورد این است که این افراد معتمد موجود، جلوه‌ای بیرونی از نیازهای فردی کودک هستند. حضور آنها ممکن است برای آنها بسیار واضح باشد زیرا آنها با جهان بینی و جایگاهشان در زندگی طراحی شده بودند. برای آماندا، راجر شجاع نقشی را ایفا می کند که زمانی پدرش انجام می داد. در تصویر این پسر بازیگوش، او یک متحد بی قید و شرط پیدا کرد، برای بازی های احمقانه و همچنین برای تفکر جدی، که برای همیشه نخواهد ماند، بلکه تا زمانی که به او نیاز دارد تا دوباره احساس کند که شناور است.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

جیسون استاتهام، متولد ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۷ در شایربروک، انگلستان، بازیگر، تهیه‌کننده و صداپیشه انگلیسی است. او بیشتر به خاطر نقش‌هایش در فیلم‌های اکشن، به ویژه آنهایی که شامل بدل‌کاری‌های فیزیکی می‌شود، شناخته شده است.

اوایل زندگی:

  • استاتهام در جوانی به ورزش علاقه داشت و در رشته فوتبال و شیرجه فعالیت می‌کرد.
  • او عضو تیم ملی شیرجه بریتانیا بود و در مسابقات جهانی 1990، 1992 و 1994 شرکت کرد.
  • پس از خداحافظی از ورزش حرفه‌ای، استاتهام به عنوان مدل و فروشنده خیابانی کار می‌کرد.

شروع کار بازیگری:

  • در سال 1998، استاتهام توسط گای ریچی، کارگردان، کشف شد و اولین نقش خود را در فیلم "قفل، انبار و دو لوله تفنگ" ایفا کرد.
  • این فیلم آغاز یک همکاری پربار بین استاتهام و ریچی بود و او در فیلم‌های بعدی ریچی مانند "Snatch" (2000) و "رورکوور" (2000) نیز بازی کرد.

موفقیت:

  • در طول دهه 2000، استاتهام به یکی از محبوب‌ترین ستارگان اکشن هالیوود تبدیل شد.
  • او در فیلم‌های موفقی مانند "فرنسیس فورستر" (2001)، "حمل و نقل" (2002)، "سلول" (2004)، "جنگل آسفالت" (2005)، "سربازان ناموفق" (2008) و "مکانیزیم" (2011) بازی کرد.
  • او همچنین به خاطر نقش‌هایش در مجموعه فیلم‌های "سریع و خشمگین" (از 2011) و "مبارزان" (از 2010) شناخته شده است.

زندگی شخصی:

  • استاتهام از سال ۲۰۱۰ با رزی هانتینگتون-وایتلی، مدل انگلیسی، در رابطه است.
  • آنها دو فرزند با هم دارند.

جوایز و افتخارات:

  • استاتهام در طول دوران حرفه‌ای خود جوایز متعددی از جمله جایزه MTV Movie Award و جایزه Teen Choice Award را کسب کرده است.

نکاتی جالب درباره جیسون استاتهام:

  • او کمربند مشکی در رشته‌های جوجیتسو برزیلی، کیک بوکسینگ و بوکس دارد.
  • او به خاطر مهارت‌هایش در رانندگی معروف است و در چندین مسابقه رانندگی شرکت کرده است.
  • او یک تاجر موفق است و چندین شرکت از جمله یک برند لباس و یک شرکت تولید فیلم دارد.

فیلم‌های منتخب:

  • قفل، انبار و دو لوله تفنگ (1998)
  • Snatch (2000)
  • رورکوور (2000)
  • فرنسیس فورستر (2001)
  • حمل و نقل (2002)
  • سلول (2004)
  • جنگل آسفالت (2005)
  • سربازان ناموفق (2008)
  • مکانیزیم (2011)
  • سریع و خشمگین 6 (2013)
  • مگ (2018)
  • مرد خشمگین (2019)
  • زنبوردار (2024)
  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

ممکن است شرلوک هلمز بهترین کارآگاه تخیلی تمام دوران باشد، اما طرفداران سریال بی بی سی شرلوک به نظر می رسد با معمایی مشغول هستند که هیچ کس قادر به حل آن نیست: قسمت های جدید کجا هستند؟ از سال 2017، با وجود اشتیاق تهیه کنندگان و ستارگان برای ادامه سریال موفق، هیچ قسمت جدیدی ساخته نشده است. شایعات در مورد احیای احتمالی سال‌هاست که منتشر شده است، اما در مصاحبه‌ای جدید، استیون موفات، خالق سریال، به طور قطعی دلیل این اتفاق را بیان کرده است.

موفات در مصاحبه ای با The Metro (بریتانیا) به صراحت اعلام کرد که او و یکی از خالقانش، مارک گیتیس، آماده و مایل به ادامه ساخت قسمت های جدید هستند. او گفت: "همانطور که قبلاً گفته ام، فردا این کار را انجام خواهم داد... من راحت هستم." با این حال، از قسمت 2017 «مشکل نهایی»، زمانی که هولمز با شخصی‌ترین رقیب خود مواجه شد، هیچ ماجراجویی دیگری در راه نیست. موفات فاش کرد که مشکل این است که برنامه‌ریزی با ستاره‌های بندیکت کامبربچ و مارتین فریمن ترتیب داده شود:

شما باید دو ستاره بزرگ را بدست آورید. مشکل همینه
در حالی که درگیری‌های برنامه‌ریزی موضوعی رایج برای بازیگران است، بیش از هفت سال از پخش آخرین قسمت سریال می‌گذرد. اگرچه کامبربچ و فریمن در سال‌های پس از آن به طرز باورنکردنی شلوغ بوده‌اند، بسیاری از طرفداران تعجب می‌کنند که چرا در میان همه افراد درگیر احساس فوریت برای متحد شدن قبل از اینکه خیلی دیر شود وجود ندارد. حتی با وجود اینکه موفات در آن زمان مجری برنامه دکتر هو بوده است، اما می‌داند که داستان‌های شرلوک هلمز زیادی وجود دارد که منتظر گفته شدن هستند:

آرتور کانن دویل 60 رمان نوشت... این قالبی نیست که فرسوده شود. شرلوک هلمز هرگز فرسوده نخواهد شد. من دوست دارم دوباره آن را انجام دهم. من کاملا دوست دارم دوباره.

شرلوک در ژوئیه 2010 در بی بی سی در بریتانیا و در اکتبر در PBS در ایالات متحده با کامبربچ در نقش اصلی و فریمن به عنوان شریک او در حل جرم واتسون به نمایش درآمد. شرلوک با به‌روزرسانی‌های مدرن شخصیت‌ها و داستان‌های سر آرتور کانن دویل، طرفداران دو طرف «تالاب» را با رتبه‌بندی بالا و تحسین منتقدان به خود جلب کرد. این سریال برنده 9 جایزه Primetime Emmy در ایالات متحده و 8 جایزه BAFTA در بریتانیا شد.
دور زدن برنامه های کامبربچ و فریمن غیرممکن است
ستارگان شرلوک از زمان پایان سریال بسیار شلوغ بوده اند و حداقل می توانید مارول استودیو را برای برخی از آن ها مقصر بدانید. کامبربچ شنل دکتر استرنج را در تعدادی از فیلم‌های مارول بر تن کرده است، از جمله دو فیلم انفرادی Avengers: Endgame و Spider-Man: No Way Home. فریمن در نقش اورت راس در MCU در دو فیلم Black Panther و سری Secret Invasion برای Disney+ ظاهر شده است. با این حال، نمی‌توانید مارول را به خاطر برگزاری دیدار مجدد هلمز و واتسون سرزنش کنید.

کامبربچ در سال‌های اخیر در فیلم‌های متعددی از جمله The Current War، The Grinch، The Power of the Dog و The Book of Clarence ظاهر شده است. او حتی روی صحنه اجرا کرده است، از جمله در نقش هملت. فریمن چندین فیلم نیز ساخته است و در مجموعه های تلویزیونی Breeders و The Responder بازی کرده است. با این حال، هر دوی آنها تمایل خود را برای بازگشت به شرلوک ابراز کرده اند. در اوایل سال جاری، بار دیگر از کامبربچ در مورد این احتمال سوال شد و به مترو گفت: ما هرگز نمی گوییم هرگز.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

از بین تمام نمادهای فرهنگی پاپ که در 20 سال گذشته متولد شده‌اند، شوکه‌کننده است که مینیون‌های ایلومینیشن چقدر ماندگار شده‌اند. آنها فقط توینکی‌هایی با دست‌ها، پاها و کره‌های چشمی بزرگ هستند، اما به نوعی تطبیق‌پذیری و جذابیت آن‌ها به اندازه طعمه‌های تجاری فراتر از جایگاهشان است. حضور آن‌ها در «من نفرت‌انگیز 4»، ششمین فیلم این مجموعه، اگر دو پیش‌درآمد «مینیون‌ها» را هم در نظر بگیرید، ثابت می‌کند که عنصر نه چندان محرمانه‌ای است که به دنباله‌ای است که در غیر این صورت قابل استفاده است.

مسافت پیموده شده شما ممکن است متفاوت باشد وقتی صحبت از کمان در حال انجام Felonious Gru (استیو کارل) می شود، یک ابرشرور اصلاح شده که با این فیلم، خانواده ای را تشکیل می دهد و از گذشته شیطانی خود برای گرفتن افراد بد دیگر برای لیگ ضد شرور استفاده می کند. . این طیف علاقه تا حد زیادی به این بستگی دارد که چقدر لهجه کارل در اروپای شرقی را برای شما جذاب می‌دانید و اینکه آیا فکر می‌کنید داستان او واقعاً نیاز دارد که این تعداد فیلم به آن اختصاص داده شود، صرف نظر از اینکه سریال چقدر سودآور باقی مانده است. اما زمانی که اکسپلویت‌های Gru تنها سیستم تحویل منطقی برای شیطنت‌های دوست‌داشتنی‌تر مینیون به نظر می‌رسد، او به عنوان یک شر ضروری کفایت می‌کند. "من نفرت انگیز 4" به عنوان یک روش سرگرم کننده برای 95 دقیقه با خانواده، موفقیتی غیرقابل انکار است، حتی اگر کسی که به چیزی بیش از پاک کردن این نوار پایین امیدوار باشد، ممکن است بی نیاز شود.

آیا بزرگ کردن بچه سخت تر از دزدی ماه است؟
وقتی به گرو و قبیله اش می رسیم، یک نفر بزرگ می شوند، زیرا بچه گرو جونیور بین فیلم ها به دنیا آمده است. او و همسرش، لوسی (کریستن ویگ)، هنوز برای AVL کار می کنند، و ماموریت گرو در صحنه آغازین، دستگیری ماکسیم لو مال (ویل فرل)، رقیب خودنمایی از دوران جوانی اش است. این دو به معنای دیدار مجددشان در دبیرستان است، زیرا هر دو در مؤسسه فوق شرور Lycée Pas Bon شرکت کردند. ماکسیم دوست داشتنی است و به گونه‌ای به موفقیت رسیده است که گرو هرگز چنین نبوده است، اما با خنثی کردن آخرین نقشه ماکسیم که شامل تبدیل مردم به سوسک می‌شود، گرو دشمنی دهه‌ها آنها را به ارتفاعات جدید خطرناکی افزایش می‌دهد. هنگامی که ماکسیم برای انتقام خود از زندان با حداکثر امنیت خارج می شود، AVL خانواده را مجبور به نوعی محافظت از شاهدان می کند و آنها را به هویت های جدید در یک شهر milquetoast تبدیل می کند.

در حالی که سه مینیون به خانواده می‌پیوندند، بقیه توسط AVL به خدمت سربازی می‌روند و آنها را به پلات B خود که تا اوج فیلم از اکشن اصلی دور می‌ماند، دور می‌کنند. ایمن ماندن و گرفتن ماکسیم نسبت به هدف اصلی گرو در فیلم ثانویه به نظر می رسد: دوست داشتن خود برای گرو جونیور، که ظاهراً همه مردم دنیا را به جز پدرش دوست دارد. یک داستان فرعی فرعی در مورد پاپی پرسکات (جوی کینگ) وجود دارد، همسایه‌ای نوجوان با آرزوهای شرور که از گرو باج می‌گیرد تا با او دزدی کند، اما در کل، روایت کاملاً از هم گسیخته به نظر می‌رسد.

مایک وایت، مجری برنامه «نیلوفر سفید» به هک کردن این داستان و نگارش فیلمنامه کمک کرد، اما این کار چندان شبیه کار مردی نیست که به ما کمک کرد تا کلاسیک خانوادگی دوستانه «مدرسه راک» را ارائه کنیم. فیلم به‌طور کلی شبیه اپیزودی از یک سری اسپین‌آف «من نفرت‌انگیز» به نظر می‌رسد که به‌جای تجربه‌ی رضایت‌بخش فیلم‌های خودش، طول‌کشیده است. این نیست که شخصیت‌ها دوست‌داشتنی نیستند یا موانع آن‌ها باورپذیر نیستند، بلکه این نیست که هیچ‌کدام از قوس‌های متفاوت فیلم آن‌طور که باید به هم متصل نمی‌شوند.

ایلومینیشن هرگز واقعاً در سطح داستان سرایی پیکسار نبوده است، اما این فیلم به‌ویژه در موردی که در حال انجام است که فیلم‌هایی می‌سازند که پول در می‌آورند، اما داستان‌هایشان فاقد تأثیر عاطفی و فرهنگی ماندگار رقبای دیزنی است، بسیار بد است. فراتر از قدرت میمتیک خود مینیون ها، چه چیز دیگری برای این سریال وجود دارد؟

مینیون ها نمایش را می دزدند

وقتی مینیون‌ها اینقدر بامزه و خنده‌دار هستند و دیدنشان این‌قدر لذت‌بخش است، چرا روی آن رنگ‌های استوانه‌ای و زرد روشن استراحت نکنیم؟ ببینید، اینطور نیست که همه چیزهایی که در فیلم مربوط به مینیون نیست، زباله است. ویل فرل از ماکسیم یک وعده غذایی واقعی درست می کند و آنچه را که باید یک کلیشه فرانسوی باشد را به چیزی واقعاً جالب تبدیل می کند. برخی از گشت و گذارهای فرعی فیلم با لوسی و بچه هایی که با زندگی جدید و جعلی خود وفق می دهند بسیار جذاب است. یکی از نبردهای یک فروشگاه مواد غذایی بین لوسی و زنی که در کار روزانه خود به عنوان یک آرایشگر به او ظلم کرده بود، تعقیب و گریز پا T-1000 را از "T2: Judgment Day" تقلید می کند.

با این حال، اگر پشت میز با یک مداد و یک پد، اسلحه به سرتان نشسته بودید، و مجبور بودید بهترین لحظات فیلم را رتبه بندی کنید، هر یک از آنها شامل خود مینیون ها می شود. سه مینیونی که با خانواده می مانند یک گیجی دائمی دارند که در آن پوشک گرو جونیور را مانند خدمه گودال نسکار عوض می کنند. آن‌ها همچنین تعدادی کمدی فیزیکی سرگرم‌کننده به سبک Three Stooges را با هزینه یکدیگر اجرا می‌کنند. اما این فیلم همچنین راه جالبی برای پاسخ به این سوال پیدا می‌کند که چرا یک فرنچایزی که اینقدر حول محور ابرشرورها ساخته شده است، هیچ ابرقهرمانی ندارد.

پنج تا از مینیون‌هایی که AVL استخدام می‌کند روی آنها آزمایش شده و به آنها قدرت‌های فوق‌العاده داده می‌شود، نقطه‌ای که صرفاً برای پرکردن فیلم با هرچه بیشتر مینیون‌هایی که ممکن است وجود دارد. شاید در بهترین لحظه در کل تصویر، مینیون‌هایی که قدرت‌های Cyclops، The Hulk، Mr. دور، فریاد می زنند که چقدر از ابرقهرمانان بیمار هستند.

تفسیر خستگی گاه به گاه MCU به کنار، ثابت می کند که این فیلم ها زمانی که ما فقط تماشای این موجودات کوچک عجیب و غریب را تماشا می کنیم سرگرم کننده ترین هستند. «من نفرت‌انگیز 4» داستان گرو را یک فیلم بیشتر زنده نگه می‌دارد، اما به نظر می‌رسد که شاید این باید فینال امروزی ماجراجویی‌های او باشد، و هر اکران بعدی Minion باید فقط از اصل و نسب پیش درآمد پیروی کند، جایی که خود مینیون‌ها ستاره‌های نمایش هستند. .

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

کارگردان: Thea Hvistendahl

نویسنده: John Ajvide Lindqvist, Thea Hvistendahl

بازیگران: Bjørn Sundquist, Dennis Østry Ruud, Renate Reinsve

ژانر: ترسناک، معمایی، درام

تاریخ انتشار: 20 ژانویه 2024

خلاصه داستان:

در یک روز گرم تابستانی در شهر اسلو، نروژ، ناگهان اتفاقی عجیب رخ می‌دهد.

عده‌ای از افراد که قبلاً فوت کرده‌اند، به طور معجزه آسایی زنده می‌شوند و به آغوش خانواده‌هایشان باز می‌گردند.

اما این بازگشت با خود رازها و اتفاقات هولناکی به همراه دارد.

این افراد زنده شده، رفتاری غیرعادی از خود نشان می‌دهند و به نظر می‌رسد که قصد دارند به نوعی به زندگی قبل از مرگ خود ادامه دهند.

خانواده‌های این افراد با چالش‌های متعددی روبرو می‌شوند و باید برای مقابله با این پدیده عجیب و غریب راه حلی پیدا کنند.

نقد فیلم:

فیلم "رسیدگی به مردگان" اثری متفاوت در ژانر وحشت است که به جای تمرکز بر روی خشونت و خونریزی، به سراغ مضامین عمیق‌تر مانند مرگ، زندگی پس از مرگ و روابط انسانی می‌رود.

داستان فیلم به آرامی روایت می‌شود و به تماشاگر فرصت می‌دهد تا با شخصیت‌ها و مشکلات آنها همذات پنداری کند.

فضای فیلم نیز بسیار غم‌انگیز و تاریک است و به خوبی حس اضطراب و وحشت را به مخاطب القا می‌کند.

"رسیدگی به مردگان" از بازی‌های خوب و قوی نیز بهره می‌برد.

بازیگران فیلم به خوبی توانسته‌اند احساسات مختلف شخصیت‌ها را به تصویر بکشند و تماشاگر را با خود همراه کنند.

در مجموع، "رسیدگی به مردگان" فیلمی قابل تأمل و متفاوت در ژانر وحشت است که می‌تواند برای طرفداران این ژانر جذاب باشد.

اما اگر به دنبال فیلمی پر از هیجان و خشونت هستید، این فیلم شاید گزینه مناسبی برای شما نباشد.

نکات مثبت:

  • داستان جذاب و پر از راز و رمز
  • فضاسازی غم‌انگیز و تاریک
  • بازی‌های خوب و قوی

نکات منفی:

  • ریتم کمی کند
  • عدم وجود هیجان و خشونت کافی

امتیاز: 3.5 از 4

آیا تماشای این فیلم را به شما پیشنهاد می‌کنم؟

اگر به دنبال فیلمی متفاوت و غم‌انگیز در ژانر وحشت هستید، "رسیدگی به مردگان" می‌تواند گزینه مناسبی برای شما باشد.

اما اگر به دنبال فیلمی پر از هیجان و خشونت هستید، این فیلم شاید گزینه مناسبی برای شما نباشد.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

اسکات ادکینز: رزمی‌کار و بازیگر چهره‌پرداخته

اسکات ادوارد ادکینز (زاده ۱۷ ژوئن ۱۹۷۶) بازیگر و رزمی‌کار انگلیسی است که بیشتر برای بازی در فیلم‌های اکشن و رزمی شناخته می‌شود.

او به خاطر مهارت‌های رزمی فوق‌العاده‌اش، به ویژه در رشته‌های کیک بوکسینگ، تکواندو و موای تای، مورد تحسین قرار گرفته است.

ادکینز فعالیت بازیگری خود را در اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز کرد و در فیلم‌هایی مانند "جاسوس تصادفی" (2001) و "بلک ماسک 2: شهر ماسک‌ها" (2002) نقش‌های کوتاهی داشت.

نقطه عطف حرفه او در سال 2005 با بازی در فیلم "Undisputed 2" رقم خورد، جایی که در مقابل "وُلْفْگَنگْ دَنیسْ" به ایفای نقش پرداخت.

این فیلم آغازگر حضور او در سری فیلم‌های "Undisputed" بود که شهرت او را در ژانر اکشن رزمی تثبیت کرد.

از جمله فیلم‌های برجسته دیگر او می‌توان به "بویکا: شکست‌ناپذیر" (2006)، "ایپ‌من 4" (2010)، "رهایی" (2012)، "بی‌مصرف‌ها 2" (2012) و "بلیک ماسک 3: Legion" (2016) اشاره کرد.

ادکینز علاوه بر بازیگری، به عنوان بدلکار، طراح مبارزه و تهیه‌کننده نیز فعالیت می‌کند.

او به عنوان یکی از بهترین بازیگران اکشن حال حاضر سینما شناخته می‌شود و با مهارت‌های رزمی و فیزیک بدنی خود، نقش‌های اکشن را به طور چشمگیری به تصویر می‌کشد که به منظور دانلود فیلم های اسکات ادکینز کلیک کنید.

نکاتی جالب درباره اسکات ادکینز:

  • او کمربند مشکی در رشته‌های تکواندو، کیک بوکسینگ و موای تای دارد.
  • علاوه بر انگلیسی، به زبان‌های اسپانیایی و فرانسوی نیز مسلط است.
  • او از طرفداران بروس لی و Jackie Chan است.
  • در سال 2018، نام او در تالار مشاهیر ورزش‌های رزمی انگلستان ثبت شد.
  • او متاهل و دارای دو فرزند دختر است.

فیلم‌های محبوب اسکات ادکینز:

  • Undisputed 2 (2005)
  • Undisputed 3: Redemption (2010)
  • Boyka: Undisputed (2011)
  • Ip Man 4: The Finale (2019)
  • Triple Threat (2019)
  • Scott Adkins: One of Us (2022)
  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

فینال Demon SlayerHashira Training Arc پخش شده است و در را برای اقتباس آخرین آرک مانگا باز می کند. اتفاقات زیادی در این اپیزود مملو از اتفاق افتاد، به قدری که برخی از طرفداران ممکن است در حفظ همه چیز مشکل داشته باشند. در اینجا همه چیزهایی است که یک طرفدار باید درباره پایان فصل Demon Slayer بداند.

Demon Slayer: Hashira Training Arc فصل چهارم انیمه پرطرفدار است و اقتباسی از آرک ماقبل آخر مانگا است که بر Hashira ها و آماده سازی آنها برای نبرد نهایی تمرکز دارد و به قاتل های رده پایین تر شیطان آموزش می دهد تا بتوانند آن را نگه دارند. خودشون در نبرد این انیمه به طور قابل توجهی با محتوای اصلی که در مانگا نبود و بر روی هاشیرا خاصی تمرکز داشت، گسترش یافت. قوس همچنین تضمین کرد که طرفداران با هر یک از هاشیرا قبل از ایفای نقش های بزرگ آنها در نبرد نهایی با موزان کیبوتسوجی آشنا بودند.

فینال با خود موزان آغاز شد که سرانجام با اوبویاشیکی، رهبر و حامی سپاه شیطان کش، روبرو شد.

Demon Slayer: Hashira Training Arc's Finale صحنه را برای نبرد نهایی با Muzan آماده می کند
انیمه برای قوس نهایی آماده می شود
موزان در عمارت Ubuyashiki ظاهر شد، زیرا به لطف شیطان Nakime، که از شیاطین کوچک کره چشم برای جاسوسی از قاتلان شیطان و یافتن مخفیگاه آنها استفاده کرد، توانست مکان آن را پیدا کند. موزان به آرامی به اوبویاشیکی نزدیک شد که در بستر بستری بود و در ابتدا قادر به دیدن او نبود. اوبویاشیکی کلمات زیادی برای موزان داشت، اما مهمترین آنها نشان داد که موزان زمانی خود یکی از اعضای خانواده اوبویاشیکی بوده است و نفرین خانواده از خلقت موزان ناشی شده است. ایستادن در برابر موزان، به معنای واقعی کلمه، تنها چیزی است که اوبویاشیکی را زنده نگه داشته است.

با این حال، اوبویاشیکی برای رسیدن موزان آماده شد و برای او تله گذاشت. کل عمارت Ubuyashiki پر از مواد منفجره بود، و این مواد منفجره با کاتروپ های میخ دار پوشانده شده بودند تا اطمینان حاصل شود که حداکثر آسیب را وارد کرده و بازسازی موزان را تا حد امکان کند می کنند. اوبویاشیکی عملاً خود و خانواده‌اش را قربانی کرد تا ضربه‌ای بزرگ به موزان وارد کند، به این امید که قبل از ظهور هاشیرا، شرور را تضعیف کند تا بتواند برای همیشه او را شکست دهد.

پس از انفجار، لیدی تامایو ظاهر شد و معجون خاصی به نام داروی ضد کیبوتسوجی را با خود حمل کرد که با کمک شینوبو کوچو ساخت. لیدی تامایو ادعا می کند که این دارو قادر است یک شیطان را دوباره به انسان تبدیل کند، که موزان ادعا می کند مضحک است. حداقل، این دارو، پس از اینکه موزان آن را در خود جذب کرد، روند بازسازی را بسیار کند کرد. هاشیرا وارد صحنه شد و استون هاشیرا گیومی هیمه‌جیما ضربه‌ای محکم به موزان وارد کرد و با یک ضربه سر او را جدا کرد. متأسفانه موزان حتی با ضعف هم توانست از سر بریدن جان سالم به در ببرد.

موزان سپس از Nakime خواست تا پورتال‌هایی را به قلعه بی‌نهایت، پایگاه فوق‌بعدی موزان باز کند. موزان، تانجیرو، هاشیرا، و بسیاری دیگر از اهریمن‌کشان ناگهان به داخل قلعه بی‌نهایت پیچیدند، تا زمانی که توانستند روی چیزی فرود بیایند و دوباره جای خود را به دست آورند. قلعه بی نهایت صحنه نبرد نهایی خواهد بود و موزان با چالشی با تانجیرو به پایان می رسد و از او می خواهد در صورت امکان او را بکشد.

در داخل قلعه اینفینیتی، تهدیدات خطرناک بسیاری مانند اعضای بازمانده دوازده کیزوکی وجود دارد. هشیرا و تانجیرو مطمئناً دست خود را برای مقابله با این تبهکاران خواهند داشت و آنها باید برای مبارزه ای بر خلاف سایرین آماده باشند. با تنظیم صحنه، نبرد نهایی بین قهرمانان Demon Slayer و شیاطین آماده است تا با بازگشت سریال به طور جدی آغاز شود.

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

انتخاب بین فیلم و سریال می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. هر دو رسانه مزایا و معایب خاص خود را دارند و انتخاب نهایی به سلیقه و نیاز شما بستگی دارد. در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف این دو نوع قصه‌گویی می‌پردازیم تا به شما در تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر کمک کنیم تا بهترین دان

  • رضا احدی
  • ۰
  • ۰

ژانر:

  • هتل: کمدی-اجتماعی
  • ویلای ساحلی: کمدی خانوادگی

موضوع:

  • هتل: داستان این فیلم در مورد یک هتل قدیمی در تهران و اتفاقاتی است که برای کارکنان و مهمانان آن رخ می‌دهد.
  • ویلای ساحلی: داستان این فیلم در مورد یک خانواده روستایی است که برای شش ماه به عنوان سرایدار به یک ویلای ساحلی می‌روند و با اتفاقات طنز و جالبی روبرو می‌شوند.

کارگردان:

  • هتل: مسعود جعفری جوزانی
  • ویلای ساحلی: کیانوش عیاری

بازیگران:

  • هتل: هدیه تهرانی، جواد عزتی، مهران مدیری، صابر ابر، سیامک صفری، حامد بهداد، مهناز افشار، و ...
  • ویلای ساحلی: پژمان جمشیدی، رضا عطاران، ریما رامین‌فر، فرگل فربخش، یوسف خسروی، علی پناهی، و ...

فروش:

  • هتل: این فیلم با فروش بیش از 40 میلیارد تومان، یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران شد.
  • ویلای ساحلی: این فیلم نیز در گیشه موفق بود و به فروش 25 میلیارد تومان رسید.

نقدها:

  • هتل: این فیلم از نظر منتقدین نظرات متفاوتی دریافت کرد. برخی آن را فیلمی سرگرم‌کننده و مفرح دانستند و برخی دیگر آن را اثری ضعیف و سطحی قلمداد کردند.
  • ویلای ساحلی: این فیلم نیز از نظر منتقدین نظرات مثبتی دریافت کرد و بسیاری آن را فیلمی کمدی و خانوادگی با بازی‌های خوب و فضایی دلنشین دانستند.

جوایز:

  • هتل: این فیلم در چندین جشنواره فیلم ایرانی نامزد دریافت جایزه شد، اما در نهایت موفق به کسب هیچ جایزه‌ای نشد.
  • ویلای ساحلی: این فیلم نیز در چندین جشنواره فیلم ایرانی نامزد دریافت جایزه شد، اما فقط جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای ریما رامین‌فر از آن خود کرد.

کدام فیلم بهتر است؟

انتخاب اینکه کدام فیلم بهتر است، به سلیقه شخصی شما بستگی دارد. اگر به دنبال فیلمی کمدی و سرگرم‌کننده هستید، "هتل" می‌تواند انتخاب مناسبی باشد. اما اگر به دنبال فیلمی خانوادگی با فضایی دلنشین هستید، "ویلای ساحلی" را به شما پیشنهاد می‌کنم.

نکات دیگر:

  • هر دو فیلم "هتل" و "ویلای ساحلی" از جمله فیلم‌های پرمخاطب و پرفروش سینمای ایران در سال‌های اخیر هستند.
  • این دو فیلم از نظر ژانر و موضوع با یکدیگر تفاوت دارند، اما هر دو در ژانر کمدی ساخته شده‌اند و لحنی طنز و سرگرم‌کننده دارند.
  • بازیگران هر دو فیلم از جمله چهره‌های محبوب و شناخته‌شده سینمای ایران هستند.

امیدوارم این مقایسه برای شما مفید بوده باشد.

  • رضا احدی